رمان ایرانی

سپیده‌دم انتظار

گلین خاتون به بوته‌های گل سرخ در باغچه کوچک خانه چشم دوخت. چه آرزوهایی را درست زیر همین بوته‌ها چال کرده بود. اتاق‌ها پر از بوی نفس‌های جوانی‌اش بود. چه سال‌هایی که در همین خانه و در همین اتاق جوانی می‌کرد و شور و اشتیاق عشق، لبخند زندگی را بر روی لبانش می‌نشاند.

فروغ قلم
9789649218212
۱۳۸۷
۳۲۰ صفحه
۱۲۴۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریده رهنما
رودخانه بی‌بازگشت
رودخانه بی‌بازگشت
مرا دوباره بخوان
مرا دوباره بخوان احساس بی حسی و بی وزنی وجودم را فراگرفت. نه قلبم با تپش‌های تند صدایش می‌زد و نه شور و شوقی از خود نشان می‌داد . درخت نیمه عریان آرزوهایم آخرین تکان را به خود داد تا چند برگ زرد و خشک باقی مانده بر روی شاخه‌هایش نیز فرو ریزند و در بیداد زمان لگدمال شوند.
افسانه دل
افسانه دل
با تو هستم تا همیشه
با تو هستم تا همیشه به جای پاسخ سلامم، نگاه یخ‌زده و منجمدش را به صورتم دوخت و هیچ نگفت. هزاران حرف ناگفته، هزاران سوال بی‌جواب بر لبانم یخ زد و خشکید. داشت در پیچ خیابان ناپدید می‌شد. دیگر دلم طاقت نیاورد که این فرصت پیش آمده را از دست بدهم. فریادهایی که ظرف دو سال گذشته، از وجودم برمی‌خاست و قبل از اوج در ...
مشاهده تمام رمان های فریده رهنما
مجموعه‌ها