زندگی او در جدالی میان رویاهایش و واقعیت بود. سرنوشتش را تحقق بخشید، اما دنیا هنوز آماده پذیرفتن او نبود. عذرا؟ قدیسه؟ شهید؟ دیوانه؟ آتنا کیست؟ آتنا شخصیت اصلی داستان ساحره پورتوبلو است. یتیمی که مادر کولیاش او را در ترانسیلوانی سر راه گذاشت. کودکی که زن و شوهر لبنانی به فرزندی پذیرفتند و به بیروت بردند. کارمند بانک بزرگی در لندن. دلال موفق املاک در دبی. کاهنه خیابان پورتوبلو. آتنا ازدواج میکند، بچهدار میشود و بعد فشارهای اقتصادی و خانوادگی، منجر به جدایی او و شوهرش میشود. اما حالا که خودش مادر شده، دچار وسواس فکری میشود و مدام به زنی میاندیشد که خودش را به دنیا آورد. سرانجام برای کشف دلیل اینکه مادر چگونه میتواند فرزندش را سر راه بگذارد، به رومانی میرود تا مادر خونیاش را در میان کولیهای ترانسیلوانی پیدا کند. اما سفر هرگز انسان را فقط به مقصدی که خودش در نظر گرفته نمیرساند. داستان را کسانی میگویند که او را میشناختند، از جمله مادرخواندهاش، شوهر سابقش، یک کشیش، یک استاد خطاطی، زنی بازیگر و روزنامهنگاری که بر روی خونآشامها تحقیق میکند. هر یک از این افراد وجهی متمایز از شخصیت او را آشکار میکنند و آنچه را دیدهاند و تجربه کردهاند، در کنار باورها، دغدغهها و احساسات خودشان به ما میگویند. پائولو کوئیلو در ساحره پورتوبلو، طرحی شگفتانگیز و پر رمز و راز پیش روی ما میگذارد که به تدریج سنتی کهن و زنانه را بر ما آشکار میکند.