رمان خارجی

کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم

(Ne margem do rio piedra eu sentei echeorei)

این کتاب نخستین بخش از تریلوژی «و در روز هفتم» است. دو بخش دیگر این سه‌گانه، رمان‌های «ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد» و «شیطان و دوشیزه پریم» هستند. در هرسه کتاب، به یک هفته زندگی انسان‌هایی معمولی پرداخته می‌شود که هرکدام به یک باره خود را پیش روی عشق، مرگ یا قدرت می‌یابند. به اعتقاد نویسنده، چه در هر انسان و چه در سراسر جامعه، دگرگونی‌های ژرف در دوره‌های زمانی بسیار کوتاهی رخ می‌دهد. درست وقتی که هیچ انتظارش را نداریم، زندگی پیش روی ما مبارزه‌ای می‌نهد تا شهامت و اراده‌مان را برای دگرگونی بیازماید. از آن لحظه به بعد حاصلی ندارد که وانمود کنیم چیزی رخ نداده است. این مبارزه منتظر ما نمی‌ماند. زندگی به پشت سر نمی‌نگرد. یک هفته فرصت زیادی است تا تصمیم بگیریم که سرنوشت خود را بپذیریم یا نه.

پر
9789648007190
۱۳۸۷
۱۹۲ صفحه
۲۴۶۱ مشاهده
۱ نقل قول
پائولو کوئیلو
صفحه نویسنده پائولو کوئیلو
۶۳ رمان او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
دیگر رمان‌های پائولو کوئیلو
ساحره پورتوبلو
ساحره پورتوبلو زندگی او در جدالی میان رویاهایش و واقعیت بود. سرنوشتش را تحقق بخشید، اما دنیا هنوز آماده پذیرفتن او نبود. عذرا؟ قدیسه؟ شهید؟ دیوانه؟ آتنا کیست؟ آتنا شخصیت اصلی داستان ساحره پورتوبلو است. یتیمی که مادر کولی‌اش او را در ترانسیلوانی سر راه گذاشت. کودکی که زن و شوهر لبنانی به فرزندی پذیرفتند و به بیروت بردند. کارمند بانک بزرگی در ...
هیپی
هیپی اینک در سپتامبر 1970 زنان در دنیا حکومت می‌کردند، یا دقیق‌تر بگوییم، زنان هیپی بر دنیا حکمرانی می‌کردند. هرجا می‌رفتند، مردها می‌دانستند آن‌ها دیگر کسانی نیستند که آخرین مد روز بتواند اغوایشان کند و اکنون از موضوعات بسیار بیش‌تری نسبت به مردها آگاهند. و بنابراین مردها تصمیم گرفتند یک‌بار برای همیشه بپذیرند که به این زن‌ها نیاز دارند؛ زن‌ها همیشه ...
11 دقیقه
11 دقیقه و ناگهان زن گناهکار شهر، حاضر شد. زنی که می‌دانست مسیح در خانه مرد فریسی در حال غذا خوردن است. بطری مرمرین محتوی معجون را برداشت. پشت سر او ایستاد. کنار پاهایش نشست، پاهایش را با اشک چشمانش شستشو داد، آنها را با موهای سرش خشک کرد، پاهایش را بوسید، پاهایش را با معجون تقدیس کرد. مرد فردیسی که او ...
جاسوس
جاسوس وقتی ماتاهاری به پاریس رسید، کاملا درمانده و بی‌پول بود اما دیری نگذشت که به شهرت رسید. رقص اغواگرانه او هر بیننده‌ای را مسحور می‌کرد و دیری نپایید که مورد توجه بانفوذترین و ثروتمندترین مردان شهر قرار گرفت. در همین اثنا اروپا وارد جنگ شد و ماتاهاری، رقاصه‌ای که حالا دیگر معروف بود، سوار بر موج حوادث، با مردان سیاسی ...
الف
الف آه نه. دیگر حوصله مراسم دیگری را ندارم! آیین دیگری برای احضار نیروهای نامرئی در جهان مرئی! چه ربطی دارد به دنیای امروز ما؟ فارغ‌التحصیل‌ها از دانشگاه که بیرون می‌آیند کار گیر نمی‌آورند. مسن‌ها بازنشسته می‌شوند و گرفتار یک لقمه نانند. آدم بزرگ‌ها که از نه صبح تا پنج بعدازظهر جان می‌کنند تا خرج خانواده و تحصیل بجه‌هایشان را بدهند، ...
مشاهده تمام رمان های پائولو کوئیلو
مجموعه‌ها