زنی که منم نامش زهراست
مه نشسته بود میان نخلها. دمدمههای صبح بود که تو میخواستی بیایی دست زنی را که من بودهام بگیری. از میان آبهای هور ببری. از دود آتش دور کنی. طافت طاق شده بود و آنقدر تیز آمدی که گوشه لباس بلند سفیدت که سرخ شده نمیبینی، نمیبینی که زخمی شدی و ...
لغتفروش (داستان نویسندگان زن جهان) مجموعه داستان
فورا زندانیاش را نزد نامزد انتخابات برد و همانطور که لوله تفنگ را به پشت گردن دختر فشار میداد به کلنل گفت: «این جادوگر را برایتان آوردم تا لغتهایش را پس بگیرید . مردانگیتان را به شما بازگرداند، کلنل.»
پناهگاهی در جنگل
قریب به اتفاق داستانهاى مجموعهى پناهگاهی در جنگل، از طریق مضمون (تم) مشترکى به هم پیوستهاند تمى که هشدارى و تلنگرى است به اذهانى که به روزمرّگى عادت کردهاند هشدار اینکه زندگى ممکن است در آنى و لحظهاى چهره بىرحمش را عریان و روزمرّگى به ظاهر یکنواختش را آنچنان زیر و رو کند که در مواقعى حتى فاجعهبار و مصیبتزا ...
به کودکی باز گردیم (120 داستان کوتاه از آثار منتخب بزرگترین نویسندگان دنیا به همراه جملات کوتاه از مشاهیر) مجموعه داستان
کتاب حاضر نیز مشابه دو کار قبلی، نگاهی تازه به موضوع کهنه خوشبختی دارد و گلچینی از داستانهای کوتاه نویسندگان مطرح دنیاست که تجربیات، احساسات و مقاطع حساس و سازنده زندگی انسانها را روایت میکنند، انسانهایی که دارای ملیت، مذهب و فرهنگهایی متفاوتاند. زبان ساده و صمیمی کتاب گویی زبان مشترک همه انسانهاست که از دل برخاسته و بر دل ...