آقای ذوزنقه
حسن در پایتخت زندگی میکند؛ اول پای دیوار میخوابید؛ بعد روی چرخ دستی میخوابید؛ بعد توی دکان؛ بعد ازدواج کرد و در اتاق خوابید؛ اما تا فرصت پیدا میکند جایش را در هوای آزاد میاندازد. وقتی حسن قصه زندگیش را میگوید، بچهها میگویند ما هم میخواهیم پای دیوار بخوابیم. مادرشان نان و چای آنها را میدهد و میخواباندشان. زن عصبانی ...
شعر بلند تامل
در این هوا
در این هوا یک رمان و داستان کارگردان و گروه بازیگرانی است که گردهم آمدهاند تا نقش دیگری را ایفا کنند، و پس از آن باز خود باشند و همه چیز را در چنگ خود داشته باشند، غافل از اینکه بازیخوردة بازی خویشاند و دانسته و ندانسته به بازی واداشته شدهاند. این کتاب زندگی و بازیهای ناگزیرش را تصویر ...
مومیایی
«خدایگان کشته شد.»
واقعه، چون تندری در آسمان شبانه ترکید، خبر بر بالهای باد، آفاق را در نور دید. مرگ خدایگان همچون زندگیش، از دژ شاهی بهسان طلسمی باطل شده، به هوا برخاست، از فراز باغها، کوشکها، میدانها، سراها، بازارها، شهرها و ایالات گذشت؛ از فراز کشورها و قارهها عبور کرد و در سراسر گیرندههای جهان ارتباطات، طنین افکند.
واقعه یورش میآورد، ...
یادداشتهای آدم پرمدعا
خطری که آدم پرمدعا را تهدید میکند این است که اگر حجم «ادعا» را از او کم کنیم جز طرحی از پوست چروکیده باقی نخواهد ماند.