رمان خارجی

اسیر خشکی

(Granada publishing limited)

لسینگ در شرح احساسات و شخصیت زنان، زبانی بسیار قدرتمند دارد. شخصیت اول رمان «اسیر خشکی» زن جوانی است که میان سرخوردگی‌های سیاسی‌اش در حزب کمونیست و جمع هم‌حزبی‌های جوانش، روابط فروپاشیده‌اش با والدین خود، ارتباطی عمیق با رفیق حزبی‌اش، و نیز درک احساسات خود به عنوان یک زن، سرگشته و در آستانه از خود بیگانگی است. اسیر خشکی در بحرانی‌ترین دوران زندگی این شخصیت، که دورانی پرفراز و نشیب از تاریخ معاصر جهان نیز هست، روایتگر مسیری است که این زن می‌پیماید. در ادبیات بریتانیا برای جین آستین جانشینی سزاوارتر و قدرتر از لسینگ وجود ندارد.

سهیل سمی
ققنوس
9789643119492
۱۳۹۰
۴۵۶ صفحه
۱۱۳۹ مشاهده
۰ نقل قول
دوریس لسینگ
صفحه نویسنده دوریس لسینگ
۱۶ رمان Both of her parents were British: her father, who had been crippled in World War I, was a clerk in the Imperial Bank of Persia; her mother had been a nurse. In 1925, lured by the promise of getting rich through maize farming, the family moved to the British colony in Southern Rhodesia (now Zimbabwe). Like other women writers from southern African who did not graduate from high school (such as Olive Schreiner and Nadine Gordimer), Lessing made herself into ...
دیگر رمان‌های دوریس لسینگ
شیرین‌ترین رویاها
شیرین‌ترین رویاها رمان شیرین‌ترین رویا به حقیقت جهان نزدیک می‌شود،‌ یعنی مبادله عشق؛ چیزی که در این دوران بحرانی می‌توان با پناه بردن به آن آرامش یافت.
زندان‌هایی که برای زندگی انتخاب می‌کنیم
زندان‌هایی که برای زندگی انتخاب می‌کنیم داستان‌های لسینگ به شدت مبتنی بر زندگی شخصی اوست، و بخش بزرگی از آن‌ها بر تجربه‌های او در آفریقا بنا شده است. لسینگ به کمک خاطرات کودکی و به دلیل درگیری جدی‌اش با سیاست و دغده‌های اجتماعی،‌ در آثار خود به برخورد فرهنگ، بی‌عدالتی‌های فاحش در نابرابری اجتماعی، نبرد میان عناصر متضاد در شخصیت فرد، و تضاد میان وجدان فردی ...
رهنمودهایی برای نزول در دوزخ
رهنمودهایی برای نزول در دوزخ دوریس لسینگ در سال 1919 از پدر و مادری انگلیسی در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش در آن هنگام مدیر یکی از شعب بانک‌ شاهنشاهی ایران بود. دوریس در شش سالگی همراه با خانواده به رودزیای جنوبی (زیمبابوه امروزی) عزیمت کرد. در چهارده سالگی مدرسه را رها کرد و به کارهایی چون پرستاری و منشی‌گری پرداخت. پس از دو بار ...
دری که می‌خواند
دری که می‌خواند پاس‌دار در: وقتشه به ما ملحق بشید. (پاس‌دار در،‌ روبروی انبوه ماشین‌آلات می‌ایستد، انگار که بخواهد مراسمی را رهبری کند. نمایندگان و مقامات و ماموران صفی پشت او تشکیل می‌دهند.) یکی از آن گروه: اصلا چرا باید مراسمی برگزار بشه؟ مگر قرار نیست بریم بیرون؟ (این شخص، و دیگر اعضای آن گروه، به در برپا ایستاده در محراب نگاه می‌کنند، سرهاشان را ...
نگاه خیره
نگاه خیره ماری آن شب وقتی دیمتریوس به خانه آمد با او حرف نزد. مثل همیشه دیروقت، بعد از نیمه‌شب به خانه آمد ولی او در تخت انتظار منتظر آمدنش نشسته بود. او در اطراف خانه تلوتلو خورد و هر کدام از لباس‌هایش را به طرفی پرتاب کرد. تا اینکه خودش را به روی تخت انداخت. نگاه خیره‌ای به ماری انداخت، پشتش ...
مشاهده تمام رمان های دوریس لسینگ
مجموعه‌ها