رمان خارجی

و حتی یک کلمه هم نگفت

(Und sagte kein einziges wort)

و حتی یک کلمه هم نگفت از 4 آوریل 1954 به صورت پاورقی در روزنامه فرانکفورتر آگماینه و در همان سال به صورت کتاب نیز منتشر شد. منتقدان این کتاب نه تنها همگی در تبحری که بل به آن رسیده بود یک‌صدا بودند. در این امر نیز هم‌داستان بودند که یکی از بهترین آثاری است که اروپای پس از جنگ را با کیفیتی بسیار هنرمندانه توصیف می‌کند.

حسین افشار
دیگر
9789647188173
۱۳۸۶
۱۹۲ صفحه
۲۰۰۲ مشاهده
۰ نقل قول
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
قطار سر وقت
قطار سر وقت وقتی که آنها در آن پایین به زیرگذر تاریک قدم می‌نهادند بر فراز سرشان صدای قطار را می‌شنیدند که روی ریل‌ها می‌چرخید و صدای رسایی که از پشت بلندگو با لطافت خاصی می‌گفت: «قطار سربازانی که به مرخصی آمده‌اند از پاریس، پرسمیزل...» بعد آنها از پله‌ها به سوی سکوی راه‌آهن بالا رفتند و جلوی یکی از واگن‌هایی که مسافران با ...
نان سال‌های سپری شده
نان سال‌های سپری شده
عقاید 1 دلقک
عقاید 1 دلقک «این مزخرفات را تمام کنید، اشنیر. بگویید حرف حسابتان چیست؟» گفتم: «کاتولیک‌ها مرا عصبی می‌کنند، چون همه‌شان بی‌انصافند.» او خندان پرسید: «و پروتستان‌ها؟» «وررفتنشان با وجدان حالم را به هم می‌زند.» باز هم خندید: «و ملحدها؟» «ملال آورند...» «و خود شما واقعا چه هستید؟» «من یک دلقکم، که فعلا از آن چیزی که به نظر می‌آید بهتر است. یک موجود زنده کاتولیک ...
نان آن سال‌ها
نان آن سال‌ها هاینریش بل اولین داستان‌های کوتاهش را در 1947 در مجلات مختلف به چاپ رساند که بخشی از آن‌ها به ادبیات پس از جنگ و بخشی به ادبیات ویرانه‌ها تعلق دارند. اغلب این آثار به تجربه شخصی بل از جنگ و همین‌طور ویرانی سرزمین آلمان پس از جنگ می‌پردازند. بل بعضی از داستان‌هایش را در 1950، در مجموعه‌ای با عنوان بیگانه، ...
عقاید 1 دلقک
عقاید 1 دلقک زمانی که وارد شهر بن شدم، هوا تاریک شده بود. سعی کردم ورودم به صورت همیشگی نباشد، یعنی چنان به چشم نیاید که در رفت و آمدهای پنج ساله‌ام شکل گرفته بود: پایین آمدن از پله‌های ایستگاه راه‌آهن، بالا رفتن از پلکان، بر زمین نهادن ساک سفر، بلیت را از جیب درآوردن، دوباره ساک را به دست گرفتن، تحویل دادن ...
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها