رمان ایرانی

سبزپری

9789641126317
۱۳۷۳
۱۶۰ صفحه
۵۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
پرویز دوایی
صفحه نویسنده پرویز دوایی
۸ رمان پرويز دوايي متولد 1314 در تهران است. از سال‌هاي نوجواني در مجلات سينمايي تهران قلم مي‌زد و به تدريج به عنوان منتقد سينما شهرت بسيار يافت. در اوايل دهه‌ي پنجاه به پراگ رفت و از آن پس در همان شهر ماندگار شد
دیگر رمان‌های پرویز دوایی
باغ (چند قصه)
باغ (چند قصه) هر دومان را با هم مدرسه گذاشتند. داود یک هفت هشت ماهی از من کوچکتر بود،‌ اما با هم گذاشتنمان مدرسه. تنها قصه من این بود که مدرسه‌هامان از هم سواست. اما عصر که می‌شد یا من می‌رفتم خانه آنها یا او می‌آمد خانه ما. مشق‌ها را تند و تند یک‌جوری سرهم می‌کردیم، بعد می‌زدیم توی کوچه. با بچه‌های دیگر ...
ایستگاه آبشار (داستان کوتاه)
ایستگاه آبشار (داستان کوتاه) پرویز دوایی پس از سال‌ها اقامت مداوم در پراگ هنوز با ذهن شفافش چنان خاطره‌های کودکی و نوجوانی را با جزییات حیرت‌انگیزش به یاد می‌آورد که گویی همه چیز، همین دیروز اتفاق افتاده است. او بیش‌تر به عنوان منتقد فیلم شناخته شده و ترجمه‌هایی هم در زمینه سینما دارد، نقدها حاصل بیست سال روزنامه‌نگاری مداوم و بی‌وقفه حرفه‌ای، و ترجمه‌ها ...
امشب در سینما ستاره
امشب در سینما ستاره ... برگشتم و به پشت سر نگاه کردم. جمعی بچه، پسربچه‌های همان سن و سال سریال دیدن‌هایمان نشسته بودند، مبهوت و مجذوب تصویر، دهان‌ها نیمه‌باز و چشم‌ها مشتاق، و گاهی هم یکی‌شان رو به کنار دستی می‌کرد و چیزی را با اشاره انگشت روی پرده نشان می‌داد، و حالا موسیقی مهیج سریال، جوری که در فاصله‌ای دور، از پشت درهای ...
روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ) مجموعه داستان
روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ) مجموعه داستان پا زدیم و پاشنه بر پهلوی مرکب راهوار کوبیدیم و مرکب راهوار پر گرفت و در خیابان‌بندی باغ سبک پا، سبکبال به حرکت در آمد، و دست‌هایش، بخشنده مهربان، روی شانه‌هایم بود و شانه‌هایم زیر دست‌هایش بالنده و توانمند، سبک بر گذرگاه‌ها تاختیم و وقتی که به آن دروازه گل‌آرا رسیدیم، در گذر از زیر طاقی گل‌های سرخ، سه چرخه ...
بازگشت یکه‌سوار
بازگشت یکه‌سوار
مشاهده تمام رمان های پرویز دوایی
مجموعه‌ها