۱۹ رمان
جمال میرصادقی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. فارغ التحصیل دانشکده ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی است. جمال میرصادقی مشاغل گوناگونی داشتهاست. کارگری، معلمی، کتابدار دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون سازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسوول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران. در دوره دراز کار نویسندگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و نه رمان نوشتهاست که برخی از آنها به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ...
شبچراغ
علی شخصیتی رسالتطلب و آزادمنش دارد. او با دوستانش مجلهای تاسیس کردهاند و علی سردبیر این مجله میباشد. او به خاطر سخنان رک و تندی که در مورد نظام حاضر در جامعه، در مجله میزند به زندان میافتد. داستان از زمانی آغاز میِشود که علی از زندان بیرون آمده و مشاهده میکند که دوستان سابقش پراکنده شدهاند و مجله بسته ...
پرنده از سر درخت پرید
... دوست من، میخواهم بگویم از شب شروع میشود. شب که میشود، یاد دوستان بیخوابم میکند، غصهام میگیرد. نمیتوانم درست بخوابم. پیش از این، از قرصهای خوابآور زیاد استفاده میکردم و روز بعدش حالم گرفته شده بود و آدم درستی نبودم. حالا سعی میکنم تا مجبور نشوم، قرص نخورم. هی از این پهلو به آن پهلو میشوم با بیداری میجنگم. ...
مادر عشق و دیگر هیچ
«بارون گرفت، چه بارونی، جر و جر. خواستن یه جا پیدا کنن که بارون بهشون نخوره. اینور میرفتن، اونور میرفتن، دنبال یه جا میگشتن. یه هو یه صدایی اومد: آهای ماه پری، آهای خورشید پری... برگشتن دیدن یه سنگ کوچولو دل تاریکشو واسه اونها وا کرده، بیاین تو اینجا بارون نخورین. ماه پری و خورشید پری دست همو گرفتن و ...