۱۹ رمان
جمال میرصادقی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. فارغ التحصیل دانشکده ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی است. جمال میرصادقی مشاغل گوناگونی داشتهاست. کارگری، معلمی، کتابدار دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون سازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسوول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران. در دوره دراز کار نویسندگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و نه رمان نوشتهاست که برخی از آنها به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ...
آتش از آتش
علیخان پالتوش را به دوش میگیرد و دم در میرود.
بنز آلبالویی رنگی زیر چراغ برق کوچه ایستاده. مرد خوشپوش و آراستهای جلو در خانه میآید و با علیخان احوالپرسی گرمی میکند.
آنوقت به بنز آلبالویی رنگ اشاره میکند.
شب زمستان
از صدای هایهوی درختها بیدار شد. پشت پنجره تاریکی عمیقتر شده بود و باد درختها را به هم میکوبید و شیشه پنجره را به صدا درمیآورد. ماشینی از زیر پنجره گذشت. دری به هم خورد. صدای گریه بچه همسایه بلند شد. صدای ماشین دور رفت. گریه بچه برید. دوباره های و هوی درختها بلند شد. آسمان برق زد. روشنی روی ...
پرنده از سر درخت پرید
... دوست من، میخواهم بگویم از شب شروع میشود. شب که میشود، یاد دوستان بیخوابم میکند، غصهام میگیرد. نمیتوانم درست بخوابم. پیش از این، از قرصهای خوابآور زیاد استفاده میکردم و روز بعدش حالم گرفته شده بود و آدم درستی نبودم. حالا سعی میکنم تا مجبور نشوم، قرص نخورم. هی از این پهلو به آن پهلو میشوم با بیداری میجنگم. ...
شبچراغ
علی شخصیتی رسالتطلب و آزادمنش دارد. او با دوستانش مجلهای تاسیس کردهاند و علی سردبیر این مجله میباشد. او به خاطر سخنان رک و تندی که در مورد نظام حاضر در جامعه، در مجله میزند به زندان میافتد. داستان از زمانی آغاز میِشود که علی از زندان بیرون آمده و مشاهده میکند که دوستان سابقش پراکنده شدهاند و مجله بسته ...