رمان ایرانی

از لج تو

دندان به هم سایید و با لج گفت:«اگه قدرشو می‌دونستی حالا نه فقط پسرعموت همه کست بود... چی بگم که از بی‌لیاقتی‌ت از دستمون پرید!» عصبانی و برافروخته از حرف‌های گزنده مادر، با دلخوری گفتم:«همچین آش دهن‌‌سوزی هم نبود! مگه کجا رفته؟ یا رفته شمال یا رفته اروپا... فوق فوقش دو هفته دیگه برمی‌گرده! چقدر بی‌خودی شلوغش می‌کنین مامان؟» صاف زل زد توی چشمانم و با کلماتی شمرده و مؤکد گفت:«علی رفته دبی! منتها نه برای مسافرت! برای همیشه! رفت تا اداره دفتر دبی شرکت پدرشو به عهده بگیره!» دستم بی‌اختیار به دسته مبل استیل چسبید و پرده تاری یک آن جلوی چشمانم را پوشاند. علی رفته بود دبی؟ برای همیشه!؟ علی رفته بود دبی، برای همیشه، علی رفته بود...

رخ مهتاب
9789642865598
۱۳۹۰
۴۰۰ صفحه
۲۰۸۱۰ مشاهده
۱ نقل قول
نیلوفر لاری
صفحه نویسنده نیلوفر لاری
۳۱ رمان نویسنده 30 رمان ازجمله: کسی پشت سرم آب نریخت/ یادش بخیرنازلی/ دوآتیشه/ ازلج تو/ یکی رادوست می دارم/ قرارنبود
دیگر رمان‌های نیلوفر لاری
ستاره‌های بی‌نشان
ستاره‌های بی‌نشان
افتان و خیزان
افتان و خیزان چه خیال پوچی و باطلی که گمان می‌کرد او با همه فرق می‌کند! خودش را رشته جدا بافته‌ای می‌دید که حتی در نقش و نگارهای ابریشمی یک فرش قدیمی و قیمتی قابل تشخیص و تحسین بود. اما حالا که خودش را در کارزار عظیم سرنوشت زخم خورده و بی‌تکیه‌گاه می‌دید، مثل همه می‌خواست که تن به سازش و تسلیم بدهد ...
به خدا نامه خواهم نوشت
به خدا نامه خواهم نوشت
چله‌نشین عشق
چله‌نشین عشق مینا بی‌گمان یک افسانه نیست، یک حقیقت محض است، حقیقت بدیع و بی‌بدلی که در هیچ افسانه یا اسطوره‌ای نمی‌گنجد. او پشت مه غلیظ یادها و خاطره‌ها گم شده است، تا چراغ‌های خاموش ادارک را روشن کنیم و آن مه غلیظ پوشالی را پس بزنیم و او را ببینیم. آری، باید چراغ‌های ادراک را روشن نگه داشت. مینا همین‌جاست! جایی ...
مشاهده تمام رمان های نیلوفر لاری
مجموعه‌ها