در روزگاران گذشته به دلیل فراغت بیش از حد مردم و کندی روند زندگی، خواندن حکایت و قصههای طولانی برای خواننده یا حتی شنونده در صورت نقل و روایت آن، اشتیاقبرانگیز بود. اما در کنار همین آثار حجیم، بودهاند نویسندگان و شاعرانی که ضرورت کوتاهنویسی و ایجاز را کشف کرده و بر این سبک پای فشردهاند. حکایات سعدی در گلستان، جوامعالحکایات عوفی و قصههای موجود در کشفالمحجوب و قابوسنامه و تذکرهالاولیا و داستانهای کوتاه کلاسیک دیگر در این مقوله قابل بررسیاند. این حکایات در حالی که واجد ساخت داستانی هستند به گونهای چشمگیر با به کارگیری صنعت ایجاز در کلام و روایت، به نوعی داستانهای مینیمال دوره خود بودهاند.