رمان ایرانی

عشق توت فرنگی نیست

محیط جذاب دانشکده به دلیل مزاحمت‌های عاشقی ناخلف برای ترمه تلخ و ملال‌آور می‌شود. هنوز بر هیچ مشکلی فائق نیامده که عشق پسرعموی از فرنگ برگشته چون آواری بر سرش فرو می‌‌ریزد... درمانده و پریشان در جست‌و‌جوی راه حل مناسبی، ناگزیر تصمیمی عجیب، سوال برانگیز و در عین حال هیجان‌انگیز می‌گیرد. تصمیمی هنجارشکن و مغایر با عرف جامعه. که...

پرسمان
9789642835171
۱۳۸۹
۴۶۸ صفحه
۱۹۶۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم عباس‌زاده
زن قهرمان بی‌مدال
زن قهرمان بی‌مدال تو جامعه ما و تو این فرهنگ این کار سخته. وقتی زنی بخواد تو جایگاه واقعی خودش قرار بگیره مجبوره بر خلاف جهت آب شنا کنه... تازه اگرم این کارو بکنه نگاه‌ها نسبت بهش عوض می‌شه و یه جور دیگه نگاش می‌کنن. حتی خود ما زن‌هام اون جوری که باید و شاید خودمونو باور نداریم. ولی باید باور کنیم. زن بهترین و آخرین ...
من سکوت و انتظار
من سکوت و انتظار یه روزی نفرت تنها حسی بود که می‌شناختم، ازخودم و دیگرون بیزار بودم، حال و حوصله هیچی و هیچ‌کس رو نداشتم، یه روزایی می‌شد که تا بعدازظهر از رختخواب بیرون نمی‌اومدم، حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، خوارکم فقط گریه بود و اشک و آه... اگه نجنبیده بودم و به خودم نمی‌اومدم الان جام تو دارالمجانین بود. حالا گذشته رو ...
پالتویی برای 1 دکمه
پالتویی برای 1 دکمه «پاکت رو به سمتم گرفت، تو دستم سبک و سنگینش کردم، دلم نمی‌خواست اونجا بخونمش، باید تو خلوت اتاقم و تو تنهایی حرفای دل یه زن عاشق و یه مادر خارق‌العاده رو می‌خوندم... نارسیس زن عجیبی بود که می‌دونست چی از زندگی می‌خواد و حتی...»
نیلا
نیلا از این همه قشنگی دل کوچکش مالامال از شادی شد و از خالق مهربانش تشکر کرد. آهی از سر رضایت کشید، لحظاتی به خودش خیره شد. ناگهان دلش فرو ریخت و چندین مرتبه پلک زد و سعی کرد بغضش را فرو دهد، مغرورانه سر را بالا گرفت و به خود نهیب زد: گریه نه. الان وقتش نیست، نباید از خودم ...
میگل
میگل میگل به ساعتش نگاه کرد و فرو ریخت. دیگر چیزی نمانده بود زنگ بخورد، اگر همین الان هم می‌رفت باز دیر شده بود، چه برسد به این که صبر کند هوا صاف شود. در دلش گفت: وای دیرم شد. یوسف با نگاهی گرم تا اعماق جان میگل نفوذ کرد: این چتر را بگیرین و سریع خودتان را برسانید. میگل گفت: ...
مشاهده تمام رمان های مریم عباس‌زاده
مجموعه‌ها