۱۹ رمان
جمال میرصادقی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. فارغ التحصیل دانشکده ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی است. جمال میرصادقی مشاغل گوناگونی داشتهاست. کارگری، معلمی، کتابدار دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون سازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسوول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران. در دوره دراز کار نویسندگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و نه رمان نوشتهاست که برخی از آنها به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ...
پشهها
این کتاب مجموعهای از یازده داستان کوتاه با عناوینِ پشهها، پهلوان، سیدکاظم چه خبر، قتل نفس، داشتم فریاد میزدم، اتاق روبرو، در میدان، میلهها، رتیل، مثل یک پرندة غریب و اشاره است. پشهها داستان حملة پشههای عجیبی به شهر است که در دستههای چند هزارتایی به باغها حمله میکنند و گلها را میخورند، برگها را میجوند و هرچه سبزه و ...
داستان و ادبیات
آتش از آتش
علیخان پالتوش را به دوش میگیرد و دم در میرود.
بنز آلبالویی رنگی زیر چراغ برق کوچه ایستاده. مرد خوشپوش و آراستهای جلو در خانه میآید و با علیخان احوالپرسی گرمی میکند.
آنوقت به بنز آلبالویی رنگ اشاره میکند.
جهان داستان غرب (20 داستان کوتاه با ترجمه و شرح و تفسیر همراه با واژهنامه اصطلاحات ادبیات داستانی)
جهان داستان (غرب) خصلتها و خصوصیتهای انواع داستان کوتاه را به نمایش میگذارد. هدفم از فراهم آوردن این مجموعه افزودن به آگاهی دوستداران داستانهای غرب است و خدمتی به نویسندگان جهان. این داستانها در ضمن آموزندگی برای هر خواننده جذاب و جالب توجه نیز هستند.
مادر عشق و دیگر هیچ
«بارون گرفت، چه بارونی، جر و جر. خواستن یه جا پیدا کنن که بارون بهشون نخوره. اینور میرفتن، اونور میرفتن، دنبال یه جا میگشتن. یه هو یه صدایی اومد: آهای ماه پری، آهای خورشید پری... برگشتن دیدن یه سنگ کوچولو دل تاریکشو واسه اونها وا کرده، بیاین تو اینجا بارون نخورین. ماه پری و خورشید پری دست همو گرفتن و ...