رمان خارجی

نامه‌های ماکسیم گورکی

(Letters)

«ماکسیم گورکی» نویسنده روسی و بنیان‌گذار ادبیات رئالیستی سوسیالیستی، جزو معدود نویسندگان مشهور جهانی است که از خود گنجینه‌ای از نامه به جا گذاشته ‌اند. نامه‌های منتخب در این کتاب مربوط به سال‌های 1889 تا 1936 و خطاب به تولستوی، چخوف، لنین، رومن رولان، استانیسلاوسکی، برنارد شاو، اچ. جی. ولز و گروهی از شخصیت‌های بلندآوازة معاصر با انقلاب سوسیالیستی 1917 روسیه است. این نامه‌ها نه تنها باعث شناخت دقیق‌تر کورگی میشود، بلکه رابطة او را نیز با هم‌عصرانش روشن‌تر می‌کند و گوشه‌هایی از اوضاع و احوال سیاسی، ادبی و اجتماعی آن روزگار و آن کسان را به نمایش می‌گذارد.

حسین نیر
دیگر
9789647188210
۱۳۸۳
۱۸۴ صفحه
۱۴۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
ماکسیم گورکی
صفحه نویسنده ماکسیم گورکی
۱۶ رمان آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف (به روسی: Алексей Максимович Пешков) که بیشتر با نام ماکسیم گورکی (به روسی: Максим Горький) شناخته می‌شود (۲۸ مارس ۱۸۶۸ - ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶)، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس انقلابی روس و از بنیان‌گذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود. از آثار او می‌توان نمایشنامهٔ چهار پرده‌ای در اعماق، رمان مادر (که معروف‌ترین اثر او نیز هست)، آدم بیکاره، ارباب، آرتامانوف‌ها (که در ایران به نام تجارت آرتامانوف معروف است) و استادان زندگی را ذکر کرد. گرچه او را بیش‌تر به ...
دیگر رمان‌های ماکسیم گورکی
دوران کودکی
دوران کودکی پدرم- روی کف اتاق نیمه تاریک و تنگ- زیر پنجره- آرمیده و پیراهنی بی‌اندازه دراز و سفید به تن دارد. انگشتان پاهای برهنه‌اش به طرز عجیبی از هم باز شده و انگشتان دست‌های رئوفش نیز که با آرامش تمام بر سینه‌اش گذاشته شده کج و معوج است.
ولگردان و داستان‌های دیگر
ولگردان و داستان‌های دیگر داستان‌های این مجموعه عبارتند از: در استپ، بابا آرخیپ و لنکا، سرود شاهین، یملییان پیلایی، خان و پسرش، زاز و برینا، ماکارچودرا، بیست و شش و یک، پیک توفان، بچه‌ها، عجوزه ایزرگیل، پدر و پسر، عبرانی، ابلیس، خواننده، خواهر و برادر
مادر
مادر هر روز در دود و بوی روغن آکنده در فضای شهرک کارگری، سوت کارخانه می‌‌غرید و می‌لرزید، و آدم‌هایی اخمو با عضلاتی هنوز خسته، هم‌چون سوسک‌های وحشت‌زده، به شتاب از کلبه‌های کوچک خاکی رنگ بیرون می‌پریدند...
ولگردها
ولگردها هر دو در سایه در انتظار طراده در کنار رود دراز کشیده بودند و با دقت در سکوت،امواج سریع و آشفته رود کوبان را که تانزدیکی پاهای انسان می جهید،می نگریستند،لنکا خوابش می‌برد اما بابا ارخیپ به علت درد پنهانی و شختی که در سینه‌اش احساس می‌کرد نمی‌توانست بخوابد.بابا ارخیب قامتی بلند و جسمی بی گوشت داشت.لنکا کوچک و ...
3 رفیق
3 رفیق یکی دو سال پس از مرگ پدر ازدواج کرد. و چون در ده زادبومیش همه می‌دانستند که حاصل رنج سی ساله پدر را به باد داده است و لذا کسی دختر به او نمی‌داد، از دهی دوردست یتیم دختری را به زنی گرفت و برای تامین مخارج عروسی، کندو خانه پدر را فروخت. برادرش، ترنتی، که جوانی کوژپشت و ضعیف ...
مشاهده تمام رمان های ماکسیم گورکی
مجموعه‌ها