مجموعه داستان خارجی

ولگردان و داستان‌های دیگر

داستان‌های این مجموعه عبارتند از: در استپ، بابا آرخیپ و لنکا، سرود شاهین، یملییان پیلایی، خان و پسرش، زاز و برینا، ماکارچودرا، بیست و شش و یک، پیک توفان، بچه‌ها، عجوزه ایزرگیل، پدر و پسر، عبرانی، ابلیس، خواننده، خواهر و برادر

نگاه
9789643517823
۱۳۹۱
۳۴۴ صفحه
۹۷۷ مشاهده
۰ نقل قول
ماکسیم گورکی
صفحه نویسنده ماکسیم گورکی
۱۶ رمان آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف (به روسی: Алексей Максимович Пешков) که بیشتر با نام ماکسیم گورکی (به روسی: Максим Горький) شناخته می‌شود (۲۸ مارس ۱۸۶۸ - ۱۸ ژوئن ۱۹۳۶)، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و مقاله‌نویس انقلابی روس و از بنیان‌گذاران سبک رئالیسم سوسیالیستی بود. از آثار او می‌توان نمایشنامهٔ چهار پرده‌ای در اعماق، رمان مادر (که معروف‌ترین اثر او نیز هست)، آدم بیکاره، ارباب، آرتامانوف‌ها (که در ایران به نام تجارت آرتامانوف معروف است) و استادان زندگی را ذکر کرد. گرچه او را بیش‌تر به ...
دیگر رمان‌های ماکسیم گورکی
استادان زندگی و داستان‌های دیگر
استادان زندگی و داستان‌های دیگر وقتی که او با عجله از اتاقم در رفت، من به کنار پنجره رفتم، دستم را که هنوز از مشتی که به جمجمه‌اش زده بودم درد می‌کرد و گرم بود روی شیشه گذاشتم تا خنک بشود. او زیر پنجره‌ام ایستاده بود و به من اشاره می‌کرد. پنجره را گشودم و پرسیدم: ـ دیگر چه میل دارید؟
فروافتادگان و ارباب (مجموعه 4 داستان)
فروافتادگان و ارباب (مجموعه 4 داستان) تقریبا هر روز پنج‌شنبه پیش از نماز بعدازظهر در 1 خانه کهنه و کثیف که از آن پتونیکو دکان‌دار بود فریادهای خشمگین زنی از 2 پنجره زیرزمینی وارد حیاط تنگی می‌شد که هر نوع خرده‌ریزی را در آن‌جا انبار کرده بودند و در آن‌جا مستراح‌های چوبی‌ای قرار داشت که از بس کهنه بود دیگر سر پا نمی‌ایستاد.
مادر
مادر هر روز در دود و بوی روغن آکنده در فضای شهرک کارگری، سوت کارخانه می‌‌غرید و می‌لرزید، و آدم‌هایی اخمو با عضلاتی هنوز خسته، هم‌چون سوسک‌های وحشت‌زده، به شتاب از کلبه‌های کوچک خاکی رنگ بیرون می‌پریدند...
ولگردها
ولگردها هر دو در سایه در انتظار طراده در کنار رود دراز کشیده بودند و با دقت در سکوت،امواج سریع و آشفته رود کوبان را که تانزدیکی پاهای انسان می جهید،می نگریستند،لنکا خوابش می‌برد اما بابا ارخیپ به علت درد پنهانی و شختی که در سینه‌اش احساس می‌کرد نمی‌توانست بخوابد.بابا ارخیب قامتی بلند و جسمی بی گوشت داشت.لنکا کوچک و ...
خداوندان زندگی
خداوندان زندگی چهره آدم‌ها حالت آرامشی بی جان به خود گرفته است. شاید در میان این آدم‌ها یک نفر هم پیدا نشود که از بدبختی‌های خود آگاه باشد و بداند که برده و اسیر این زندگی و لقمه‌ای در دهان دیو شهر است. آدم‌ها در این خودبینی قابل ترحمشان خود را ارباب سرنوشت خویش می‌پندارند. آگاهی از رهایی و استقلال خویش که ...
مشاهده تمام رمان های ماکسیم گورکی
مجموعه‌ها