۱۹ رمان
جمال میرصادقی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. فارغ التحصیل دانشکده ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی است. جمال میرصادقی مشاغل گوناگونی داشتهاست. کارگری، معلمی، کتابدار دانشسرای تربیت معلم، کارشناس آزمون سازی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور و مسوول اسناد قدیمی در سازمان اسناد ملی ایران. در دوره دراز کار نویسندگی، داستانهای کوتاه و بلند بسیار و نه رمان نوشتهاست که برخی از آنها به زبانهای آلمانی ، انگلیسی ...
2 چراغ آبی روشن
دلم گرفته بود. یاد روزهای دانشکده افتادم. چه روزهایی، پر از شور، پر از آرزو. اگر تو را یک روز نمیدیدم، چیزی را گم کرده بودم. گیج گیجی میخوردم و دنبالش میگشتم. آن روزها تکرار میشود؟ به خودم میگویم تکرار میشود، تکرار میشود. دارم به خودم وعده میدهم؟ دارم از تو دور میشوم؟ خوابهایم از تو خالی شده. کجا دارم ...
روشنان (18 داستان کوتاه) مجموعه داستان
این شکستهها (داستانهای بهم پیوسته)
پشهها
این کتاب مجموعهای از یازده داستان کوتاه با عناوینِ پشهها، پهلوان، سیدکاظم چه خبر، قتل نفس، داشتم فریاد میزدم، اتاق روبرو، در میدان، میلهها، رتیل، مثل یک پرندة غریب و اشاره است. پشهها داستان حملة پشههای عجیبی به شهر است که در دستههای چند هزارتایی به باغها حمله میکنند و گلها را میخورند، برگها را میجوند و هرچه سبزه و ...
آتش از آتش
علیخان پالتوش را به دوش میگیرد و دم در میرود.
بنز آلبالویی رنگی زیر چراغ برق کوچه ایستاده. مرد خوشپوش و آراستهای جلو در خانه میآید و با علیخان احوالپرسی گرمی میکند.
آنوقت به بنز آلبالویی رنگ اشاره میکند.