رمان خارجی

مرسیه و کامیه

(Mercier et camier)

سفر مرسیه و کامیه را اگر بخواهم می‌توانم تعریف کنم، چون تمام مدت با آنها بودم. سفری که بدون دریاها و بدون گذشت از مرزها، از میان مناطق کمتر ناهموار، هرچند در بعضی جاها بیابانی، اسباب و وسایلش به قدر کفایت ساده بود. آنها مرسیه و کامیه، در خانه‌شان ماندند و این شانس بسیار گرانبها را داشتند. از کم‌اقبالی یا خوش‌اقبالی، مجبور نبودند که با یک آداب و رسوم بیگانه و یک زبان و یک مقررات و یک آب و هوا و یک غذای عجیب و غریب روبرو شوند،آن هم در محیطی که از نظر شباهت کمترین ربط را با آن چیزی داشت که ابتدا سن جوانی و بعد سن پیری، آنها را در مقابلش مقاوم می‌کرد.

افراز
9789642432219
۱۳۸۹
۱۸۴ صفحه
۲۱۷۲ مشاهده
۹ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
گم‌گشتگان
گم‌گشتگان اندازه بسیار متفاوت است. کوتاه‌ترین اندازه کمتر از شش متر نیست. برخی از آن‌ها با سراندن پایه‌هاشان آماده استفاده شده‌اند. بی هیچ نظم و ترتیبی به دیوار تکیه داده شده‌اند. در عمودی‌ترین حالت بر بلندای آخرین پله بلندترین نردبان بلندقدترین صعودکنندگان می‌توانند با سر انگشتان خویش سقف را لمس کنند. ترکیبش نا آشنا تر از ترکیب دیوار و کف نیست.
عشق اول و دیگر نوشته‌ها
عشق اول و دیگر نوشته‌ها دست کم وقتی کنارش بودم، می‌توانستم به چیزی غیر از او فکر کنم، به چیزهای مطمئن و قدیمی، و به این ترتیب کم کمک، مثل کسی که به قعر و اعماق چیزی فرو می‌رود، دیگر می‌توانستم به هیچ‌چیز فکر نکنم. و می‌دانستم تاوان دوری از او از دست دادن این آزادی است، آزادی برای این که به هیچ چیز فکر ...
دست آخر
دست آخر یه دیوونه رو می‌شناختم که فکر می‌کرد دنیا به آخر رسیده. نقاش بود و حکاک. خیلی دوستش داشتم. می‌رفتم و می‌دیدمش، توی دیوونه‌خونه. با دست‌هام می‌گرفتمش و می‌کشوندمش کنار پنجره. ببین! اون‌جا! ذرت‌های در حال قد کشیدن! حالا اون‌جا! ببین! بادبون‌های قایق‌های ماهی‌گیری! همه‏ اون زیبایی! دستش رو پس می‌کشید و به کنج خودش برمی‌گشت. هراسون بود. هر چی دیده ...
مالون می‌میرد
مالون می‌میرد مردن، پیش از مول مردن،‌با مول مردن، روی مول مردن و غلتیدن، مرده بر مرده، در میان مردمان بیچاره، و دیگر در میان زندگان ناگزیر به مردن نبودن. این‌ها هم نه؛ حتی این‌ها هم نه،‌ ماه من در زیر این‌جا بود، بسیار زیر، کمترین چیزی که می‌توانستم آرزو کنم، و یک روز، خیلی زود، ‌یک شب زمین‌تاب،‌ در زیر خاک،‌ ...
در انتظار گودو (سوگ‌خندنامه در 2 پرده) نمایش‌نامه
در انتظار گودو (سوگ‌خندنامه در 2 پرده) نمایش‌نامه نمایش‌نامه فلسفی «در انتظار گودو» روایت 2 ولگرد با نام «استراگون» و «ولادیمیر» است که در گوشه‌ای از بیابان در انتظار موجودی با نام «گودو» هستند. آنها هرگز گودو را ندیده‌اند و نمی‌دانند که چرا انتظار او را می‌کشند. آن‌چه انتظارش را می‌کشند برایشان مبهم است. یگانه چیزی که آنها را آنجا نگه داشته فقط این امر ساده و خام ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها