۶۳ رمان
او در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانه دار و پدرش مهندس بود.او وقتی نوجوان بود، می خواست یک نویسنده شود. پس از گفتن این موضوع به مادرش ، مادرش پاسخ داد "عزیز من، پدرتو یک مهندس است. او یک منطق گراست، انسانی منطقی با چشم اندازی بسیار مشخص از جهان. آیا تو واقعا می دانی اینکه تو یک نویسنده بشوی چه معنایی دارد ؟" پس از تحقیق، کوئلیو به این ...
جاسوس
وقتی ماتاهاری به پاریس رسید، کاملا درمانده و بیپول بود اما دیری نگذشت که به شهرت رسید. رقص اغواگرانه او هر بینندهای را مسحور میکرد و دیری نپایید که مورد توجه بانفوذترین و ثروتمندترین مردان شهر قرار گرفت. در همین اثنا اروپا وارد جنگ شد و ماتاهاری، رقاصهای که حالا دیگر معروف بود، سوار بر موج حوادث، با مردان سیاسی ...
والکریها
جین گفت: « وقتی با والکریها ملاقات کنی، چیزی کنار اومدن باهاشون رو آسون میکنه.»
«چه چیزی؟»
مرد جوان خندید.
«خودت متوجه میشی. اما بهتر بود زنت رو با خودت نمیآوردی.»
والکریها
پائولو تازه کتاب کیمیاگر را نوشته و به استاد جادوگریاش، جی، نشان داده است. جی از خواندن کیمیاگر خوشحال میشود، اما معتقد است که پائولو باید قبل از هر چیز ماجراهایی را از گذشتهاش فراموش کند و به همین دلیل به او توصیه میکند " فرشتهاش را ببیند."
اما پائولو نمیداند چگونه این کار را بکند. به همین دلیل همراه با ...
مبارز راه روشنایی
خاطرات 1 مغ
به سفر میرویم و در جادهای قدم مینهیم که پیشتر زائران بسیاری آن را درنوردیدهاند و سفری است مقدس برای هر زائری و پائولوکوئیلو جاده یعقوبی را در پی یافتن شمشیرش میپیماید و در کنار راهنمایی که میکوشد او را هدایت کند درسهایی از زندگی میگیرد که به تنهایی قادر به درکشان نیست، و به راستی که زندگی سراسر تجربه ...