رمان خارجی

خوشبخت مردن

(Le mort heureuse)

خوشبخت مردن، تنها اثر آلبر کامو است که بعد از مرگش منتشر شد. این کتاب، پیش‌زمینه‌ای برای نوشتن بیگانه بوده است. کامو این اثر را در جوانی نوشت و بیشترین خاطرات خود را از سفرش به منطقه بلکو، اروپای مرکزی، به ویژه ایتالیا به تصویر کشید.

قاسم کبیری
جامی
9789647525640
۱۳۹۰
۱۶۰ صفحه
۵۰۲۴ مشاهده
۰ نقل قول
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
سقوط
سقوط روی پل، از پشت سر قامتی گذشتم که روی جان‌پناه خم شده بود و به نظر می‌رسید دارد گذر آب را تماشا می‌کند. نزدیک‌تر که شدم، هیکل ترکه و باریک زن جوانی را دیدم که لباس سیاه پوشیده بود. میان موهای تیره و یقه بالاپوشش، فقط پس گردن شاداب و خیسش که من نسبت به آن حساس بودم، دیده می‌شد. ...
اسطوره سیزیف
اسطوره سیزیف سخن کامو، چه در بیگانه و چه در اسطوره سیزیف، این است که «پوچی در اصل، چیزی جز جدایی نیست و آن نه از وجود آدمی سرچشمه می‌گیرد و نه از جهان. پوچی زاده برخورد این دو با هم است.»
سقوط
سقوط بین خودمان بماند، بنابراین بردگی، آن هم ترجیحا با لبخند، اجتناب‌ناپذیر است. اما نباید به آن اعتراف کنیم. کسی که نمی‌تواند از داشتن برده خودداری کند، آیا بهتر نیست که آن‌ها را مردان آزاد بنامد؟ اول برای رعایت اصول اخلاقی و سپس برای اینکه برده‌ها نومید نشوند. واقعا ما این غرامت را به آن ها بدهکاریم، مگر نه؟بدین‌ ترتیب، آن‌ها ...
دلهره هستی
دلهره هستی جوان احساس می‌کرد که در برابر دهشتنا‌ک‌ترین فاجعه قرار گرفته است و تا کنون گرفتار نظیر این اشتباه نشده است. این فاجعه، غم پیرزن علیلی است که کسانش برای رفتن به سینما تنها رهایش می‌کنند .
میهمان
میهمان کمی بعد، مدیر مدرسه در حالی که روبروی پنجره کلاس ایستاده بود، روشنایی زلالی را که تمامی سطح فلات را پوشانده بود تماشا می‌کرد. پشت سر او، روی تخته سیاه در میان رودهای پیچ در پیچ کشور فرانسه کلماتی با گچ نوشته شده و به طور نامرتب روی تخته پخش شده بود، او آنها را تازه دیده بود: تو، برادر ...
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها