توی جاده، سربازی قدمرو میآمد، چپ راست چپ راست! کولهبارش را به دوش گرفته بود و یک شمشیر به کمر بسته بود، چون رفته بود جنگ و حالا داشت به خانه بر میگشت. توی راه، به جادوگر پیری برخورد، جادوگر آنقدر زشت بود که لب پایینش درست روی سینهاش آویخته بود.
مجموعه کامل قصههای هانس کریستیان آندرسن 1
این کتاب جلد اول از مجموعة کامل قصههای هانس کریستیان آندرسن، نویسندة دانمارکی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته و شامل هشتادو پنج قصه و افسانه است. عناوین برخی از قصههای چاپ شده در اولین جلد این مجموعه عبارت است از: شاهزاده خانمی روی نخود، دخترک شستی، پریچة دریایی، سرباز حلبی شجاع، ملکة برفی، تپة اجنه، دخترک کبریت فروش، ...
دخترک کبریتفروش و 53 قصه دیگر
قصههای آفتاب و چند قصه دیگر
آیدا کوچولو گفت: طفلک گلهایم همه مردهاند. دیروز عصر خیلی خوشگل بودند. ولی حالا برگهایشان همه خشک شده و پلاسیده. چرا این کار را میکنند؟
این را از دانشجویی پرسید که روی کاناپه نشسته بود.
آیدا کوچولو از این جوان خیلی خوشش میآمد، چون قصههای خیلی قشنگ تعریف میکرد و میتوانست با کاغذ شکلهای خیلی بامزهای درست کند.