توی جاده، سربازی قدمرو میآمد، چپ راست چپ راست! کولهبارش را به دوش گرفته بود و یک شمشیر به کمر بسته بود، چون رفته بود جنگ و حالا داشت به خانه بر میگشت. توی راه، به جادوگر پیری برخورد، جادوگر آنقدر زشت بود که لب پایینش درست روی سینهاش آویخته بود.
پری دریایی و 28 قصه دیگر
این کتاب شامل 29 قصه و افسانه از مجموعِ 156 قصة پریان، اثر «هانس کریستیان آندرسن» داستاننویس دانمارکی است که برای کودکان نوشته است. عنوان برخی از داستانهای این کتاب عبارت است از: شاهزاده و نخود، بندانگشتی، پسرک شیطان، گالشهای سحرآمیز، چمدان پرنده، پری گل سرخ، درخت کاج، ملکه برفی.
آدم برفی و 32 قصه دیگر
قصههای پریان
پادشاه سالخورده گفت: ((میبینی، سرنوشت تو نیز درست مثل اینها خواهد بود. از این تصیمم منصرف شو. این وضع خیلی مرا اندوهگین کرده و خیلی به قلبم فشار میآورد.)) جان دست پادشاه را بوسید و گفت او فکر میکند همه چیز رو به راه خواهد شد، چون او خیلی به شاهزاده خانم زیبا علاقهمند است...
ملکه برفها و چند قصه دیگر
ولی در کنج آن خانه، در سرمای صبح زود، دخترک همانجا نشسته بود، گونههایش گل انداخته بود و لبخند میزد، مرده بود، تا سر حد مرگ یخ زده بود، در آخرین شب سال کهنه. سپیده سال نو بر بالین جسد دخترکی طلوع کرد که با کبریتهایش آنجا نشسته بود و تقریبا تمام کبریتهای کیسهاش را روشن کرده بود...