مجموعه داستان خارجی

ساعت 5 برای مردن دیر است

ساعت چهار و بیست دقیقه بود. چرا باید تا ساعت پنج صبر کند؟ این اواخر هیچ وقت نمی‌خواست بداند ساعت چند است؛ بداند کدام روز هفته است و حتی بداند امسال چه سالی است. اما همیشه چیزی بود که آن را به یاد او بیاورد. ممکن بود همسایه‌ فقط یک لحظه صدای رادیویش را بلند کند و این لحظه، لحظه شروع اخبار شب باشد.

نگاه
9789643511142
۱۳۸۱
۱۳۶ صفحه
۷۰۱ مشاهده
۰ نقل قول