رمان خارجی

حرمان

(Une desolation)

حرمان اولین رمان یاسمینا رضا، نویسنده فرانسوی ایرانی تبار است. حرمان نوعی حدیث نفس است.پدری در خیال خود با پسرش حرف می‌زند. پیرمرد در زندان توهم و غم گرفتار شده است و دایم از اطرافیانش می‌نالد و کینه آن‌ها را به دل می‌گیرد. نه تنها از اطرافیان و نزدیکان، بلکه از هر انسانی متنفر است و هر وقت کسی را در خیابان می‌بیند، بی‌رحمانه به او زل می‌زند و می‌گوید پیری درد بی‌درمان است. این آدم مردم گریز از همه متنفر است چون آن‌طور که باید باشند، نیستند و هرگز نخواهند شد. البته، کینه‌توزی او بیش از همه، متوجه پسرش است. پسر که تحمل ارباب منشی پدر را ندارد، عزم سفر به مناطق استوایی را می‌کند تا هم از یوغ او بگریزد و هم دنیا را ببیند.

داود دهقان
سالی
9789647191296
۱۳۸۸
۱۶۰ صفحه
۱۳۰۹ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های یاسمینا رضا
سپیده‌دم عصر یا شب
سپیده‌دم عصر یا شب یاسمینا رضا در ژوئن سال 2006 میلادی سایه به سایه سارکوزی حرکت می‌کند و لحظه‌ای او را تنها نمی‌گذارد. یاسمینا حتی در جلسات محرمانه و محافل خصوصی نیز سارکوزی را دنبال می‌کند و حاصل این کنجکاوی‌ها، کتاب سپیده‌دم، عصر یا شب‌ است. در این کتاب نویسنده به سارکوزی نه به عنوان یک شخص، که در قالب کالبدشناسی سرنوشت سیاسی فرانسه ...
آدام هابربرگ
آدام هابربرگ بدین ترتیب، روزی از روزها آدام بربرگ روی نیمکتی روبه‌روی قفس شترمرغ‌ها نشسته بود. نیمکت از بارش نامحسوس باران نمناک بود. دو شترمرغ بی‌حال خاکستری رنگ جلوی خانه‌شان در محوطه‌ای کاملا خالی علوفه می‌خوردند، تلفن همراه هابربرگ در جیبش زنگ زد: «الو!» صدایی از آن طرف خط گفت: «عجب هوایی! آدم دق می‌کند.»، «کجایی؟»، «باغ وحش»، «اون‌جا چیکار می‌کنی؟»، «خودت ...
خوشا خوشبختان
خوشا خوشبختان خوشبختی چیست؟ رضایت درونی یا موقعیت خاص بیرونی؟ چه ارتباطی به روابط انسان‌ها و خصوصا عاطفه و عشق میانشان دارد؟ رابطه خوشبختی با معنای هستی و درک آن چیست؟ شاید بتوان گفت این سوالات ذهن یاسمینا رضا، نویسنده رمان خوشا خوشبختان، را مشغول کرده و او با به تصویر کشیدن زندگی روزمره شخصیت‌های داستان از زبان خودشان و خلق روابطی ...
بازی‌گاه تو گرداب من
بازی‌گاه تو گرداب من
خدای کشتار و بلا فیگورا
خدای کشتار و بلا فیگورا شبا که با قطار برمی‌گردم،‌ از پنجره‌ها توی خونه‌ها رو می‌بینم؛ برنامه‌های تکراری تلویزیون، میزهایی که واسه شام چیده شده، همیشه سر همون ساعت،‌ فضاهای تنگ و تاریک که ازشون غم و حسرت می‌باره... می‌دونید چیش واسم جالبه؟ همین تکراری که توش هست، همیشه سر یه ساعت خاص... آدما با یه مشت خرت و پرت الکی راه می‌افتن تا دنیا ...
مشاهده تمام رمان های یاسمینا رضا
مجموعه‌ها