مجموعه داستان خارجی

باغ سیب باران و چند داستان دیگر (20 قصه از 15 نویسنده ارمنی) مجموعه داستان

بابا مارتین با چنان چهره گرفته و غیظ‌آلودی حرف می‌زد که نونوفر هراسان دور شد و ناراحت از این که باعث عصبانیت او شده است، به درون اتاق رفت. پیرمرد همچنان بگومگویش با دخترها را به یاد می‌آورد و از جسارت آن‌ها متعجب می‌شد. چنین به نظرش می‌آمد که دخترانش او را دوست ندارند و دل‌شان می‌خواهد که او همیشه تنها بماند و چشمش به دست آن‌ها باشد. مخصوصا از این موضوع رنج می‌برد که او را بچه فرض می‌کردند و هی پاپی‌اش می‌شدند که چه باید بکند چه نباید بکند...

چشمه
9789645571342
۱۳۹۰
۶۲۴ صفحه
۱۰۲۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌های اسرارآمیز برای دختران
داستان‌های اسرارآمیز برای دختران نظرتان درباره ماجراجویی چیست؟ آیا تا امروز فکر یک زندگی هیجان‌انگیز را در سر داشته‌اید؟ یا این که آرزو کنید به سفر دور دنیا بروید و عجایب و مناظر زیبا را ببینید؟ اگر تاکنون رویای زندگی دل‌انگیزتری را داشته‌اید، احتمالا از خواندن این داستان‌های شگفت‌انگیز لذت خواهید برد. برخی از آن‌ها در سرزمین‌های دوردست و برخی دیگر در همین نزدیکی‌ها ...
کفش بلورین (کتاب‌های طلایی 2)
کفش بلورین (کتاب‌های طلایی 2) در بیشتر داستان‌های این مجموعه، که به قلم نویسندگان بزرگ نوشته شده‌اند، مطالب آموزنده‌ای درباره زندگی وجود دارد و به همین سبب این گونه داستان‌ها هرگز نمی‌میرند. داستان برای بچه‌ها نوشته بی‌جانی نیست؛ در خیال بچه‌ها جان می‌گیرد و با آن‌ها زندگی می‌کند. امید است خواندن این داستان‌ها با بچه‌ها گستره دید و بلندپروازی و شجاعت ببخشد و یاس و ...
رویای ارواح
رویای ارواح روزگاری دو نفر کارمند دولت بودند، هر دو کله‌پوک. یک روز ناگهان خود را در جزیره‌ای متروک دیدند گویی با قالیچه پرنده به آن جزیره فرستاده شده بودند. تمام سال‌های عمرشان را در یک اداره دولتی و در بایگانی گذرانده بودند؛ آنجا به دنیا آمدند، بزرگ شده و پیر شدند و در نتیجه کوچک‌ترین تصوری از فضای خارج از اداره ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
به انتخاب مترجم (داستان‌های گزیده) مجموعه داستان
به انتخاب مترجم (داستان‌های گزیده) مجموعه داستان ایوانف ورقه‌ای از صابون اضافی را با پشت تیغ گرفت و ادامه داد: رفیق شمارو خیلی خوب یادمه. متاسفم که دوست ندارم اسم‌تون رو به زبون بیارم. یادمه چطور تقریبا شش ماه پیش تو خارکف ازم بازجویی کردین.دوست عزیز امضاتونم یادمه... اما خب همین‌طور که می‌بینین هنوز زنده‌ام.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها