مجموعه داستان خارجی

پایان

(Nounelles et texts pour rien)

7 روز هفته را کار نمی‌‌کردم، چون تقریبا خرجی نداشتم. حتی می‌توانستم کمی هم پس‌انداز کنم، برای روزهای مبادا. روزهایی که کار نمی‌کردم، در دخمه‌‌ام دراز می‌کشیدم. دخمه‌ام کنار رودی بود، در یک ملک خصوصی، یا ملکی که قبلا خصوصی بوده. این ملک که ورودی‌اش به خیابانی تنگ، تارک و آرام باز می‌شد، در دیواری محاط بود، طبیعتا به جز آن طرفش که بر کرانه رود بود و سرحد شمالی ملک را تعیین می‌کرد، به طول تقریبی 30 قدم. رو به روی این ملک، آن طرف رود، هنوز هم چند بارانداز به چشم می‌خورد، و پشت آن‌ها، خانه‌‌هایی با سقف‌های کوتاه و درهم پیچیده. زمین‌های هرز، پرچین‌ها، دودکش‌ها، و چند برج و بارو. چیزی شبیه 1 سال میدان مشق هم دیده می‌شد که سربازها در آن فوتبال بازی می‌کردند، تمام سال را.

9789643521516
۱۳۸۴
۶۸ صفحه
۱۱۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
عشق اول و دیگر نوشته‌ها
عشق اول و دیگر نوشته‌ها دست کم وقتی کنارش بودم، می‌توانستم به چیزی غیر از او فکر کنم، به چیزهای مطمئن و قدیمی، و به این ترتیب کم کمک، مثل کسی که به قعر و اعماق چیزی فرو می‌رود، دیگر می‌توانستم به هیچ‌چیز فکر نکنم. و می‌دانستم تاوان دوری از او از دست دادن این آزادی است، آزادی برای این که به هیچ چیز فکر ...
چی کجا
چی کجا تجربه‌های کوتاه فرصتی کوتاهی است برای زمانه و جامعه‌ای که در آن کوتاه‌ترین فرصت‌ها و حوصله‌ها از آن مطالعه است. هدف از انتشار تجربه‌های کوتاه آن است که نسل جوان ما، ضمن آشنایی با ادبیات نمایشی و داستانی جهان، انس بیشتری با کتاب و میل فزون‌تری به مطالعه پیدا کند...
دست آخر
دست آخر یه دیوونه رو می‌شناختم که فکر می‌کرد دنیا به آخر رسیده. نقاش بود و حکاک. خیلی دوستش داشتم. می‌رفتم و می‌دیدمش، توی دیوونه‌خونه. با دست‌هام می‌گرفتمش و می‌کشوندمش کنار پنجره. ببین! اون‌جا! ذرت‌های در حال قد کشیدن! حالا اون‌جا! ببین! بادبون‌های قایق‌های ماهی‌گیری! همه‏ اون زیبایی! دستش رو پس می‌کشید و به کنج خودش برمی‌گشت. هراسون بود. هر چی دیده ...
مرسیه و کامیه
مرسیه و کامیه سفر مرسیه و کامیه را اگر بخواهم می‌توانم تعریف کنم، چون تمام مدت با آنها بودم. سفری که بدون دریاها و بدون گذشت از مرزها، از میان مناطق کمتر ناهموار، هرچند در بعضی جاها بیابانی، اسباب و وسایلش به قدر کفایت ساده بود. آنها مرسیه و کامیه، در خانه‌شان ماندند و این شانس بسیار گرانبها را داشتند. از کم‌اقبالی یا خوش‌اقبالی، ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها