مجموعه داستان خارجی

پایان

(Nounelles et texts pour rien)

7 روز هفته را کار نمی‌‌کردم، چون تقریبا خرجی نداشتم. حتی می‌توانستم کمی هم پس‌انداز کنم، برای روزهای مبادا. روزهایی که کار نمی‌کردم، در دخمه‌‌ام دراز می‌کشیدم. دخمه‌ام کنار رودی بود، در یک ملک خصوصی، یا ملکی که قبلا خصوصی بوده. این ملک که ورودی‌اش به خیابانی تنگ، تارک و آرام باز می‌شد، در دیواری محاط بود، طبیعتا به جز آن طرفش که بر کرانه رود بود و سرحد شمالی ملک را تعیین می‌کرد، به طول تقریبی 30 قدم. رو به روی این ملک، آن طرف رود، هنوز هم چند بارانداز به چشم می‌خورد، و پشت آن‌ها، خانه‌‌هایی با سقف‌های کوتاه و درهم پیچیده. زمین‌های هرز، پرچین‌ها، دودکش‌ها، و چند برج و بارو. چیزی شبیه 1 سال میدان مشق هم دیده می‌شد که سربازها در آن فوتبال بازی می‌کردند، تمام سال را.

9789643521516
۱۳۸۴
۶۸ صفحه
۱۱۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
در انتظار گودو
در انتظار گودو انتظاری که زمان و علت آن مشخص نیست. فقط مشخص است که باید انتظار کشید ولی برای چه مقصودی؟...
مجموعه آثار نمایشی بکت (‌نمایش‌نامه)
مجموعه آثار نمایشی بکت (‌نمایش‌نامه) این مجموعه جمع‌آوری اکثر نمایش‌نامه‌های بکت است از جمله، در انتظار گودو، آخر بازی، آمد و رفت، فیلم، همه افتادگان، فاجعه، نه من و... می‌باشد.
11 نمایش‌نامه
11 نمایش‌نامه هیچ‌وقت دو مسئله نبوده، هیچ‌وقت جز یک مسئله نبوده،. مردگان و رفتگان. آنان که می‌میرند و آنان که می‌روند. از کلمه رو. کلمه برو، گم‌شو. مثل نور که حالا دارد می‌رود. کم‌کم دارد می‌رود. در اتاق. دیگر کجا؟ به آنکه آن خیره به آن‌سوتر متوجه شود. تنها حباب. نه آن یکی. آنکه معلوم نیست از کجا. از همه جا و ...
فیلم
فیلم این فیلم‌نامه تنها تلاش ساموئل بکت در عرصه‌ی رسانه سینماست. فیلم‌نامه در سال 1963 نگاشته و در تابستان 1964، با کارگردانی آلن‌ شنایدر و با نقش آفرینی باستر کیتون در شهر نیویورک به فیلم درآمد برای فیلم‌برداری این فیلم ساموئل بکت خود در جولای همان سال به آمریکا سفر کرد. این فیلم صامت است، تنها یک صدای ملایم " هیس" ...
دست آخر
دست آخر صحنه برهنه. نور خاکستری. چپ و راست انتهای صحنه. ردیف بالا، دو پنجره کوچک، پرده‌ها کنار کشیده شده. دری در پیشانی راست صحنه. تابلویی آویزان کنار در، رو به دیوار. پیشانی چپ صحنه، دو سطل آشغال کنار هم، پوشیده شده با ملافه‌یی کهنه. وسط صحنه، هم روی یک صندلی چرخ‌دار، پوشیده شده با ملافه‌یی کهنه. کلو بی‌حرکت نزدیک در، چشم‌هایش خیره به هم. ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها