رمان خارجی

پشت و رو

(L'envers et l'endroit)

آلبر کامو، نویسندة الجزایری تبار فرانسوی. با آن که عمری کوتاه داشت، بیش از آن در جهان و خوشبختانه ایران معروف است که نیازی به معرفی داشته باشد. پشت و رو بیانگر عقاید و برداشت‌های فلسفی و اجتماع کاموست. او که در 1957 برندة جایزة ادبی نوبل شد، و در 1960 در یک حادثة رانندگی جان سپرده، این کتاب را در 22 سالگی نوشت، اولین اثر وی محسوب می‌شود. بسیاری آن را شامل بهترین نوشته‌های کامو می‌دانند. آن را بخوانیم و با نثر زیبا و دنیای زیباتر او آشنا شویم.

عباس باقری
9789643211042
۱۳۸۸
۷۸ صفحه
۱۷۱۲ مشاهده
۲ نقل قول
آلبر کامو
صفحه نویسنده آلبر کامو
۴۷ رمان آلبر کامو (به فرانسوی: Albert Camus) (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰). نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار الجزایری-فرانسوی‌تبار بود. او یکی از فلاسفهٔ بزرگ قرن بیستم و از جمله نویسندگان مشهور و خالق کتاب بیگانه است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر می‌پردازد»[۴] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوان‌ترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است ...
دیگر رمان‌های آلبر کامو
یادداشت‌ها (4 جلدی)
یادداشت‌ها (4 جلدی) در جستجوی ارتباط. هر نوع ارتباط. اگر می‌خواهم درباره‌ انسان‌ها بنویسم، چگونه خود را از مناظر طبیعی جدا کنم؟ و اگر آسمان یا نور مرا جلب می‌کند، آیا چشم‌ها و صداهای کسانی را که دوست می‌دارم از یاد خواهم برد؟ هر بار عنصری از دوستی یا پاره‌هایی از محبت و عاطفه به من داده می‌شود، و نه هرگز خود محبت ...
دادگسترها
دادگسترها گریه نکنید. نه، نه، گریه نکنید. خوب می‌‌دانید که امروز، روز تزکیه نفس و اثبات آن چه در راهش مبارزه می‌کنیم، فرا رسیده. در این ساعت چیزی ظهور می‌کند که شهادتی است از سوی ما برای بقیه سر به طغیان‌ها برداشته‌ها. «یانگ» دیگر یک جنایتکار نیست. صدایی وحشتناک. صدایی وحشتناک لازم بود تا او را به شادی دوران کودکی‌اش بازگرداند ...
دلهره هستی
دلهره هستی جوان احساس می‌کرد که در برابر دهشتنا‌ک‌ترین فاجعه قرار گرفته است و تا کنون گرفتار نظیر این اشتباه نشده است. این فاجعه، غم پیرزن علیلی است که کسانش برای رفتن به سینما تنها رهایش می‌کنند .
یادداشت‌ها
یادداشت‌ها در جستجوی ارتباط. هر نوع ارتباط. اگر می‌خواهم درباره‌ انسان‌ها بنویسم، چگونه خود را از مناظر طبیعی جدا کنم؟ و اگر آسمان یا نور مرا جلب می‌کند، آیا چشم‌ها و صداهای کسانی را که دوست می‌دارم از یاد خواهم برد؟ هر بار عنصری از دوستی یا پاره‌هایی از محبت و عاطفه به من داده می‌شود، و نه هرگز خود محبت ...
صالحان
صالحان آننکوف: بسه دیگه! دیوونه شده‌ید؟ حواستون هست کی هستیم؟ ماها برادریم، برادرهایی که دست به دست هم دادن تا مستبدها و جلادها رو از پا در بیارن تا این کشور رو آزاد کنن! دست در دست هم می‌کشیمشون و هیچ‌چیزی نباید بینمون جدایی بندازه. بیا استپان، باید علامت‌های رمزمون رو مشخص کنیم.
مشاهده تمام رمان های آلبر کامو
مجموعه‌ها