رمان ایرانی

انتهای سادگی 2 (2 جلدی)

بعضی مواقع احساس می‌کنم که آخر، کارم به دیوانگی می‌کشد. بابک در تمام عید حتی تلفنی هم حالم را نپرسید. می‌دانم بعد از خراب‌کاری که آن روز در رستوران شد باز با من قهر کرده. کاش من شماره‌اش را داشتم. کار اشتباهی کردم که آن روز به حرف امیر آقا گوش کردم، البته آن روز احساس می‌کردم کار دیگری نمی‌توانم انجام بدهم و حق تصمیم‌گیری با من نیست. او مرا مجبور کرد و من مثل احمق‌ها گوش کردم، گویا این زندگی که به هم می‌ریزد زندگی خود بیچاره‌ام نیست. لعنت به من... چرا قبول کردم امیر آقا برادرم باشد؟

علی
9789641165088
۱۳۸۹
۵۲۵ صفحه
۱۵۳۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های بهارلویی
مجنون‌تر از فرهاد 1 (2جلدی)
مجنون‌تر از فرهاد 1 (2جلدی) برگشتم و به محراب که در فاصله سه چهار متری دورتر از ما ایستاده بود نگریستم. نمی‌دانم چرا گره وحشتناکی در ابرویش جا خوش کرده بود و نفس‌های عمیق می‌کشید. مانند کوه آتشفشانی بود که هر لحظه بیم فورانش می‌رفت. آقا بزرگ جلو آمد و پیشانی‌ام را بوسید و برایمان آرزوی خوشبختی کرد و گفت:...
بهت اصلا نمی‌آد
بهت اصلا نمی‌آد ـ تو یه دیوونه به تمام معنایی بهنام... تو هیچت به تحصیلکرده‌ها نمی‌خوره... مواظب خودت باش و این‌قدر پا روی دم من نذار وگرنه بلایی سرت می‌آرم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن... مثل آذر! مثل آرام! حیف اون آشی که برای تو پخته بودم و آرش خورد! بدبخ، ویدا لقمه‌ای بود که برای تو گرفته بودم اما حیف ...
انتهای سادگی 1 (2 جلدی)
انتهای سادگی 1 (2 جلدی) بعضی مواقع احساس می‌کنم که آخر، کارم به دیوانگی می‌کشد. بابک در تمام عید حتی تلفنی هم حالم را نپرسید. می‌دانم بعد از خراب‌کاری که آن روز در رستوران شد باز با من قهر کرده. کاش من شماره‌اش را داشتم. کار اشتباهی کردم که آن روز به حرف امیر آقا گوش کردم، البته آن روز احساس می‌کردم کار دیگری نمی‌توانم ...
نامهربان من کو
نامهربان من کو تخته درست در چند قدمی میزی بود که او رویش نشسته بود. گچ را برداشتم و طوری که او هم از آن فاصله بتواند بخواند نوشتم " گویند دل به آن بت نامهربان نده/ دل آن زمان ربود که نامهربان نبود" نامهربان نبود، مطمئنم! هر چند که بخواهد نقش نامهربان‌ها را بازی کند، نمی‌تواند من را گول بزند! از لحظه‌ای ...
مشاهده تمام رمان های بهارلویی
مجموعه‌ها