حضور دلپذیر
از هم میپرسیدند: چرا تو را آوردند. همه گفته بودند. نوبت به من رسیده بود که تعریف کنم. در یک چیز مشترک بودیم که بیگناهیم و بیخود ما را اینجا آوردهاند. وقتی او را دیدم جا خوردم. شده بود یک مشت پوست و استخوان. اهل هیچ فرقهای نبود. به سلامت خودش خیلی اهمیت میداد. آب را فوت میزد و ...
قضیه فیثاغورث با 1 صفر دو گوش
پسرت برایم تلفن کرد، شش صبح از دنیا رفتهای. چشمهای تو باز بود. چشمهای تو را من بستم چون تو هم مثل من نگاهت به جهان مثل یک قطعه ادبی بود.
ساختارشکن چشمها
در داستان «آشپزی»، زن یک مهمانی زنانه و خیرخواهانه برگزار کرده و از شوهر خود میخواهد تا پاسی از شب بیرون از خانه بماند تا مهمانها معذب نباشند. مرد غمگین به میدان سبزه میرود و روی صندلی به خواب میرود. ناگهان گشت بازرسی از راه میرسد و او را متهم به معتاد بودن و موادفروشی میکند و به بازداشتگاه میبرد. ...
این خانه و آن درخت
کتاب حاضر، مجموعه داستانهای کوتاه با موضوع اجتماعی و با عنوانهای: «در پناه گاو»، «میوه دل»، «مراحل»، «افق دید»، «رو به ایران»، «چلیپا»، «برای آگاهی»، «این خانه و آن درخت»، «تماشاخانه»، «برنامهریزی» و «خاتمه» است. در خلاصه داستان «این خانه و آن درخت» آمده است: مرد میانسالی با دیدن درختی در یکی از حیاطهای همسایه به آن خیره شده و ...