رمان ایرانی

از دیاری به دیار دیگر

از دیاری به دیار دیگر رفتن، سعادت و خوشبختی به دنبال ندارد بلکه آن‌ها سرگردانی هستند گم‌شده در دیار غربت. امروز غروب که آخرین سطرهای سرگذشتم را می‌نویسم از پنجره آپارتمان ناتان تماشاگر رودخانه تایمز هستم که مانند ماری خوش خط و خال به دور خودش می‌پیچید و می گوید: هر کجا هستید باشید آسمان مال شماست پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال شماست، اما وطن چیز دیگر است.

علم
9789644058981
۱۳۸۷
۹۰۸ صفحه
۲۰۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های حسن کریم‌پور
گردی روی آینه
گردی روی آینه روزها و هفته‌ها پشت سر هم می‌گذشتند. هر روز صبح با خودرو خودم به دانشگاه می‌رفتم و شنبه‌ها و چهارشنبه‌ها بعد از ظهرها کلاس داشتم. گاهی هم ادای خانواده احمد را در آورده هفته‌ای یک بار با خانواده که آقا رضا و مژگان هم عضوی از ما بودند شام را در خارج از خانه صرف می‌کردیم که مادرم خوشش نمی‌آمد. ...
نامه‌های پراکنده
نامه‌های پراکنده نامه‌های پراکنده که درد دل‌های اجتماعی زنی به شوهر سابقش، جوانی از گوشه زندان، و پدری به نوه‌اش است. به اضافه داستانی مرتبط به‌نام بیگانه‌ای در خانه خود.
احساس پنهان
احساس پنهان قصه مردی شصت ساله است که با یک ازدواج تحمیلی زندگی می‌گذراند، در پی ماجرایی پر نشیب و فراز دلباخته زنی جوان می‌شود...
باغ رویاها
باغ رویاها
مشاهده تمام رمان های حسن کریم‌پور
مجموعه‌ها