مجموعه داستان خارجی

عشق و جنگ

«انگار سرنوشت ما مردم به گونه‌ای شگفت‌آور به هم وابسته است»! این جمله در عین سادگی و شاید بی‌اهمیتی، سال‌هاست که در یادم مانده. شاید اهمیتش در این باشد که از میان بی‌نهایت کلامی که از دهانم خارج شده و از یادم رفته است، تنها این یکی، بی‌هیچ بهانه‌ای به خاطرم مانده یا شاید به سبب جوابی که در آن دم، از برادرم تورج شنیدم...

9789647968225
۱۳۸۹
۲۸۸ صفحه
۳۴۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های پرویز صمدی مقدم
بی‌فکری
بی‌فکری والا از لحظه‌ای که تصمیم می‌گرفت به اتاق خواب برود، یعنی حوای ساعت ده شب،‌ تازه آخرین مرحله از جنب و جوش‌های متداول شبانه‌اش را شروع می‌کرد. تقلاهای او، تا ساعت یازده، یازده و نیم شب طول می کشید و پس از آن بود که هنوز با تردید به این طرف و آن طرف نگاه می‌انداخت...
شرم
شرم
بی‌فکری
بی‌فکری گاهی که بوزینه‌ها از خستگی به خواب می‌رفتند، ساقه علف‌هایی کمابیش زیبا و جالب از باغچه کوچک این زن و شوهر سر برمی‌آورد. قلب‌ها اندکی فرصت ابراز وجود پیدا می‌کردند. جملاتی از دهانشان می‌پرید که هر دو را به تعجب وامی‌داشت. آن‌ها حتی جمله "دوستت درام" را به یکدیگر گفته بودند و او به یادش می‌آورد که هر آنچه به ...
چند خراش و 1 کبودی
چند خراش و 1 کبودی
مشاهده تمام رمان های پرویز صمدی مقدم
مجموعه‌ها