بعضی میگفتند او آدمی گوشهگیر و منزوی است که دوست دارد گوشهای خلوت بنشیند و بنویسد. چند نفری هم میدانستند کیفش خالی است و چون به سلامت روان او شک کرده بودند به دیگران گفته بودند از لحاظ عقلی مشکل دارد و گاهی دیدهاند که زیر لب با خودش حرف میزند.
در آغوش آسمان
پروین با خوشحالی خارج از وصفی گفت: مگر مجله دست شماست؟
ابوالفتح که تا آن لحظه مجله لوله شده را پشتش پنهان کرده بود، آن را نشان داد. همانوقت صدای پروین با شادی بلند شد. چاپ شد؟ چاپ شد؟ جناب اعتصامالملک با لبخند گفت: بله دخترم، نخستین شعرت به مبارکی به چاپ رسید.
خمار مستی (بر اساس زندگینامه شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی)
از زندگی سعدی سخن گفتن سخت است و از آن سختتر، سخن گفتن از سعدی است با خود سعدی؛ به ویژه اگر بخواهی زندگی خصوصی شاعر را، که گویی نه روی زمین، بلکه در وادی قصهها و افسانهها گذشته است، از قالب خشک تاریخ در آوری و به شکل روایی بنگاری. کاری که در این کتاب دلپذیر صورت گرفته است.
عشق در سالهای مشروطه
این کتاب یک رمان است. خانم جان، مادربزرگِ مهراعظم دختری جوان و زیبا که از درد لاعلاجی رنج میبرد و پزشکان جوابش کردهاند، خاطرات زندگی پرفراز و نشیب خود را از سن پنج سالگی به بعد برای نوهاش بازگو میکند. حوادث این داستان براساس واقعیت نوشته شده و مربوط به دوران مبارزات مشروطهخواهان است.
با ماه در آواز
با آنکه در نهایت مایل نبودم حریم خصوصی این خانم هنرمنند آزاد اندیش و شاید سرکش را در برابر چشمها به نمایش بگذارم، اما دلم نیامد به همین سادگی بگذارم فراموش شود. برای همین بار دیگر او را از میان گرد و غبار روزهای گذشته بیرون کشیدم. از کودکیاش نوشتم، همانطور که بود، یتیم خردسالی محروم از سایه پدر و ...