من در روان خویش هزار هزار انسان دارم! لشکری از مردان و زنان بوده یا نبوده سواره یا پیاده، نامریی یا مرده که بیایند همچو زندگان. سپاهی از دلیران شکستخورده یا پیروزمندان ناشاد، گویی شاهراه میلادها و مرگها از دل من عبور میکند. چهرهام آرام است ولی درون من غوغایی به قدمت تاریخ برپاست!