رمان ایرانی

غوغای خموش (مجموعه دل نوشته‌ها مناجات‌ها مقاله‌ها سفرنوشته‌ها و خواب‌ها)

این کتاب یک اثر داستانی نیست، اما چگونگی زیرساخت‌های اندیشگی نویسنده را آشکار می‌کند که در پنج بخش متنوع است. هفتاد و شش واگویه شخصی سی متن برای یکتا خدا سه مبحث در موضوع دین تاریخ و هویت ایرانی چهار سفرنوشته از چهار شهر و دوازده رویای موثر در آفرینش آثار نویسنده را شامل می‌شود.

موج
9789645834577
۱۳۹۰
۳۰۴ صفحه
۷۷۲ مشاهده
۰ نقل قول
آرمان آرین
صفحه نویسنده آرمان آرین
۲۴ رمان آرمان آرین زاده‌ی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سه‌گانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیان‌کننده‌ی استوره، حماسه و تاریخ ایران است. جلد نخست این کتاب با نام پارسیان و من: کاخ اژدها بیان‌کننده‌ی داستان ضحاک ماردوش (آژی‌دهاک) است. جلد دوم با نام پارسیان و من: راز کوه پرنده بیان‌کننده‌ی پهلوانی‌های رستم و شرح هفت خوان او در قالب رمانی جذاب است و کتاب سوم هم با نام ...
دیگر رمان‌های آرمان آرین
پارسیان و من (راز کوه پرنده)
پارسیان و من (راز کوه پرنده) سیاوش، دومین نوجوان امروزی است که پای در سفر و حرکت در زمان می‌نهد. او مسافر عرصه حماسه‌ها با همراهی مرغ دانای پارسیان است. مقرر است که سیاوش همراه با رستم دستان، هفت خوان را طی کند... مقرر است که در نبردهای پهلوانان و رنج‌ها و شادی‌هایشان شریک باشد... و مقرر است که تا واپسین لحظه‌ها بزرگ‌ترین پهلوان تاریخ را تنها نگذارد. این‌گونه است ...
آینده کهن (روایت شب دوم)
آینده کهن (روایت شب دوم) مرد در اتاق کوچک رو به نیل نشسته بود و انتظار می کشید. سرش را طوری میان کف دست راستش پنهان، کرده و غرق در اندیشه‌هایش بود که صدای نزدیک شدن قدم‌ها بر سنگفرش اتاقک را نشنید. با دست چپ گهواره‌ای را که کنارش بود، آرام آرام تکان می‌داد تا صدای مرد تازه وارد او را به خود آورد: من ...
سپیدبال
سپیدبال «سپیدبال» عقاب کوچولوی تازه به دنیا آمده‌ی کوهستان البرز بود! سه شب و چهار روز از چشم باز کردنش می‌گذشت و تمام مدت توی لانه‌ی حصیری‌شان، بالای قله‌های البرز نشسته و همراه پسرعمویش، که او هم تازه به دنیا آمده بود و در لانه‌ی آن وری بود، با دهان باز منتظر رسیدن غذا می‌شد.
بر بنیادهای هستی (پتش خوارگر 3)
بر بنیادهای هستی (پتش خوارگر 3) پیتون غرق در فکرهایش گام برداشت و زیر نور کم‌رمق ماه زمزمه کرد: «گفتی اسم آن پسرک چه بود؟» رزوان‌داد با آهسته‌ترین صدایی که از حلقوم خش‌دارش برمی‌آمد گفت: آراستی! اما فکر نکن که پیدا کردن و به چنگ آوردنش از دست آن گوی دیوانه آسان است. جادوگر جواب داد: «خوب حواست را جمع کن و به من بگو آیا ...
دست‌نوشته‌های 6 هزار ساله اشوزدنگهه
دست‌نوشته‌های 6 هزار ساله اشوزدنگهه من در روان خویش هزار هزار انسان دارم! لشکری از مردان و زنان بوده یا نبوده سواره یا پیاده، نامریی یا مرده که بیایند همچو زندگان. سپاهی از دلیران شکست‌خورده یا پیروزمندان ناشاد، گویی شاهراه میلادها و مرگ‌ها از دل من عبور می‌کند. چهره‌ام آرام است ولی درون من غوغایی به قدمت تاریخ برپاست!
مشاهده تمام رمان های آرمان آرین
مجموعه‌ها