مجموعه داستان خارجی

نخستین عشق

امروز که این سرها را می‌نویسم نمی‌دانم او زنده است یا نه؟ چند سال بعد که در کشوری دیگر بودم در کوپه قطاری به زنی برخوردم که حالت چشم‌ها و چهره‌اش، نگاه فراموش ناشدنی آسیا را به یادم آورد. آسیایی که در بهترین روزهای زندگی‌ام شناختم اما عشق و شیدایی او را قدر ندانستم. هنوز او را همان گونه که بر روی پشتی صندلی کوتاه چوبی سر فرود آورده بود به یاد می‌آورم.

بوتیمار
9789649963907
۱۳۹۱
۱۴۴ صفحه
۱۵۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
ایوان تورگنیف
صفحه نویسنده ایوان تورگنیف
۱۳ رمان ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف رماننویس، شاعر و نمایش‌نامهنویس روس بود که نخستین بار توسط او کشورهای غربی با ادبیات روسی، آشنا شدند. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پرعطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه که در تقلای سوق دادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه می‌دهد. ایوان تورگنیف» Ivan Turgenev رمان نویس مشهور روسی در نهم نوامبر ۱۸۱۸ در «اورال» به دنیا آمد و در سوم سپتامبر ۱۸۸۳ در سن شصت و پنج سالگی درفرانسه درگذشت.او به ...
دیگر رمان‌های ایوان تورگنیف
دن کیشوت روسی
دن کیشوت روسی می‌توان دن کیشوت سادگی‌ها بود و با آسیاهای بادی مبالغه، طمطراق، هیجان ساختگی، ریاکاری، عشق تصنعی و درخشش دروغین راه و رسمی پر مدعا جنگید. تورگنیف در تمام عمر هم‌چون شوالیه با همه این‌ها جنگید، به نام بانویی که برای خود برگزیده بود و قهرمانی‌هایش را به او تقدیم می‌کرد: ‹‹بانوی دقت››. با وجود بدبینی شوپنهاوری که در بعضی اشعار تورگنیف ...
دن کیشوت روسی (4 داستان)
دن کیشوت روسی (4 داستان)
یادداشت‌های 1 مرد زیادی
یادداشت‌های 1 مرد زیادی واژه فوق‌العاده‌ای کشف کردم... دقیقا زیادی، فکر نمی‌کنم دیگران از این واژه برای توصیف خودشان استفاده کنند، مردم خشمگین، مهربان، عاقل، احمق، آرام و یا ناآرام‌‌اند اما زیادی... نه. قطعا بدون همه این مردم نیز، دنیا شادمانه به گردش‌اش ادامه می‌دهد... اما بدون شک زیادی بودن نقطه برجسته شخصیت و وجه تمایزشان نیست و زمانی که درباره آن‌ها صحبت می‌کنی، ...
آشیانه اشراف
آشیانه اشراف تصمیم را گرفته‌ام. همه‌چیز تمام شده، زندگی مشترک من با شما تمام شده. از همه چیز خبر دارم، از گناهان خودم، از گناهان دیگران، از این که پدرجان چطور ما را ثروتمند کرد، کفاره‌ی همه‌ی این‌ها را باید با دعا داد. درمانده‌ام، دلم می‌خواهد خود را تا ابد جایی محبوس کنم، سد راهم نشوید وگرنه تنها خواهم رفت...
رودین
رودین ... ای دوست! دیگر این موهای سپید، این‌ چین و چروک‌ها، این آستین‌‌های پاره و این جامه‌های مندرس حرف و شوخی نیست. تو همیشه نسبت به من سختگیر بودی، لیکن حق به جانب تو بود، اکنون دیگر سختی و گلایه‌ای از سختگیری نیست، همه چیز به پایان آمده، روغن پیه‌سوز ته کشیده و پیه‌سوز نیز از هم پاشیده و آن‌چه بر ...
مشاهده تمام رمان های ایوان تورگنیف
مجموعه‌ها