رمان خارجی - روسیه

پدران و پسران

آرکادی جوان بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه به همراه دوست پوچ‌گرایش «بازاروف» به منزل پدری‌اش باز می‌گردد. بازاروف پزشک جوانی است که مانند نسل اطلاح‌طلبش با همه سنت‌ها مخالف است و در تقاطع سنت و مدرنیته دست و پا می‌زند و شخصیت تاثیرگذاری دارد. در این داستان پدران نماد نسلی محافظه‌کار و سنت‌گرا بوده که اصلاحات در آن‌ها به کندی رخ می‌دهد یا هرگز اتفاق نمی‌افتد و پسران نماد نسلی دیگر هستند که در جدال با مکتب مخالف خود - یعنی پدران - می‌باشند.

فرمهر
9786009732821
۱۳۹۶
۲۹۲ صفحه
۷۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ایوان تورگنیف
صفحه نویسنده ایوان تورگنیف
۱۳ رمان ایوان سرگئی‌یویچ تورگنیف رماننویس، شاعر و نمایش‌نامهنویس روس بود که نخستین بار توسط او کشورهای غربی با ادبیات روسی، آشنا شدند. آثار او تصویری واقع‌گرایانه و پرعطوفت از دهقانان روس و بررسی تیزبینانه‌ای از طبقه روشنفکر جامعه روسیه که در تقلای سوق دادن کشور به عصری نوین بودند، ارائه می‌دهد. ایوان تورگنیف» Ivan Turgenev رمان نویس مشهور روسی در نهم نوامبر ۱۸۱۸ در «اورال» به دنیا آمد و در سوم سپتامبر ۱۸۸۳ در سن شصت و پنج سالگی درفرانسه درگذشت.او به ...
دیگر رمان‌های ایوان تورگنیف
نخستین عشق
نخستین عشق امروز که این سرها را می‌نویسم نمی‌دانم او زنده است یا نه؟ چند سال بعد که در کشوری دیگر بودم در کوپه قطاری به زنی برخوردم که حالت چشم‌ها و چهره‌اش، نگاه فراموش ناشدنی آسیا را به یادم آورد. آسیایی که در بهترین روزهای زندگی‌ام شناختم اما عشق و شیدایی او را قدر ندانستم. هنوز او را همان گونه که ...
دن کیشوت روسی (4 داستان)
دن کیشوت روسی (4 داستان)
دن کیشوت روسی
دن کیشوت روسی می‌توان دن کیشوت سادگی‌ها بود و با آسیاهای بادی مبالغه، طمطراق، هیجان ساختگی، ریاکاری، عشق تصنعی و درخشش دروغین راه و رسمی پر مدعا جنگید. تورگنیف در تمام عمر هم‌چون شوالیه با همه این‌ها جنگید، به نام بانویی که برای خود برگزیده بود و قهرمانی‌هایش را به او تقدیم می‌کرد: ‹‹بانوی دقت››. با وجود بدبینی شوپنهاوری که در بعضی اشعار تورگنیف ...
رودین
رودین ... ای دوست! دیگر این موهای سپید، این‌ چین و چروک‌ها، این آستین‌‌های پاره و این جامه‌های مندرس حرف و شوخی نیست. تو همیشه نسبت به من سختگیر بودی، لیکن حق به جانب تو بود، اکنون دیگر سختی و گلایه‌ای از سختگیری نیست، همه چیز به پایان آمده، روغن پیه‌سوز ته کشیده و پیه‌سوز نیز از هم پاشیده و آن‌چه بر ...
آب‌های بهاری
آب‌های بهاری سانین مدتی در اتاق را رفت، بعد پشت میز نشست، ورق کاغذی برداشت، چند سطری نوشت و فوری روی نوشته خط کشید و آن را سیاه کرد... به یاد قامت زیبای جما در چارچوب پنجره‌ای تاریک افتاد که چگونه در روشنایی ستارگان نمایان و برجسته بود، ذولفش که از وزش باد افشان و آشفته بود، دست مرمری‌اش که به دست ...
مشاهده تمام رمان های ایوان تورگنیف
مجموعه‌ها