جون فاستر، که سایه شوم یک مادرسالار بر گذشتهاش سایه افکنده، تصمیم میگیرد نویسنده رمانهای تاریخی عامهپسند شود و زندگی مستقلی آغاز کند، اما سرخوردگیهای مکرر عاطفی در نهایت او را به سوی سرنوشتی غریب سوق میدهد، جون به این نتیجه میرسد که برای شروع دوباره زندگی، ابتدا باید بمیرد.