آن شب توانسته بودم از محل کارم زودتر از همیشه خارج شوم. گفتم تا بیاوغلو همینطوری برای خودم بروم. به ریههایم حق تنفس بدهم که ساعتها است با هوای کثیف پر شده. به خلیج و تنگه سلام کردم و از پل رد شدم.
زان تشنگان (24 روایت از روضههایی که زندگی میکنیم) مجموعه کآشوب 3
این کتاب ماجرای سرایت دلبستگی است. قصه دست به دست شدن سرسپردگی ابدی. بیست و چهار نفر در این کتاب زندگیشان را جستجو کردهای تا آستانهای را بیابند که بعد از آن برای همیشه به شور محرم پیوند خوردهاند. بیست و چهار نفر در جستجوی خاطرههایشان به غریبه یا خویشاوندی رسیدهاند که سالی و ماهی و روزی این عشق را ...
همه باید زندگی کنند (مجموعه داستانهای فرانسوی)
در این بعدازظهر درخشان، این اشیاء دراز زیبا و سبز، که به چشم میخورند چیستند؟ از دور گمان میکنیم که دارای بازوانی درازند ولی این بازوها چیزی جز پارو نیستند و اشیاء سبز رنگ نیز در حقیقت دو قایق مسابقهاند که آرام با دست موجهای مارن بالا و پایین میروند.
داستان دوستان
در روزگاران گذشته به دلیل فراغت بیش از حد مردم و کندی روند زندگی، خواندن حکایت و قصههای طولانی برای خواننده یا حتی شنونده در صورت نقل و روایت آن، اشتیاقبرانگیز بود. اما در کنار همین آثار حجیم، بودهاند نویسندگان و شاعرانی که ضرورت کوتاهنویسی و ایجاز را کشف کرده و بر این سبک پای فشردهاند. حکایات سعدی در گلستان، ...
پرواز به نیروانا و چند داستان دیگر
در نقطهای دور از من و بالای سرم، خطی طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در ستون تیره واحدی پیش میرفتند؛ همه با سرعت یکسان، همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم میرفتند و آن ستون، از این سر آسمان، تا جایی که چشم کار میکرد، امتداد داشت. آن راه مختوم آنها برای پیشروی بود. گویی ...
قصههای غریب
شبها دیگر چشم روی هم نمیگذاری!
با خواندن قصههای این کتاب که پر است از جن و پری و روح و شبح گرفتار ترس و لرزی میشوی که نگو و نپرس!
داستانهایی از ری بردبری، ترومن کاپوتی، نجیب محفوظ، مارک تواین و...