مجموعه داستان خارجی

آذرخش (مجموعه داستان کوتاه)

(Schlaglichter)

این مجموعه شامل 23 داستان کوتاه است که گردآورنده آن‌ها را به چهار دسته تقسیم کرده. از نویسنگان این مجموعه می‌توان از گابریله وومان، میشائلا زوبل، زیگفرید لنتس، ارنست همینگوی، وولفگانگ بورشرت و هانس بندر نام برد. هنمچنین 3 مقاله درباره به وجود آمدن داستان کوتاه، ویژگی‌های داستان کوتاه و کارگاه داستان کوتاه هم آمده که برای افراد علاقه‌مند به داستان‌نویسی بسیار مفید است. این کتاب از مجموعه کتاب‌هایی است که در کارگاه‌های داستان‌نویسی آلمان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نگاه
9789643517755
۱۳۹۲
۱۲۰ صفحه
۹۲۳ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
معجزه اشتیاق 1
معجزه اشتیاق 1 این دفتر به قصد آن سامان گرفته است که گوشه‌هایی از ادبیات داستانی قرن بیستم کشورهای آلمانی زبان را به خواننده ایرانی عرضه کند. نگارنده این سطور خوب می‌داند که معرفی سیر و سلوک داستان‌نویسی در کشورهای آلمانی زبان نه در حد بضاعت اوست، و نه در دفتری با این اندازه شدنی. از این رو اگر این مجموعه بتواند بر ...
نخل و غبار
نخل و غبار هیچ‌کس نمی‌داند که شب‌ها می‌آید. از همین گوشه باز پرده، تکان می‌خورد و بعد همه‌جا روشن می‌شود. تنم گر می‌گیرد. می‌لرزم و یواشکی چشم می چرخانم که گمش نکنم. انگار عادتمان شده که او یک‌هو بیاید و من در سکوت دنبالش راه بیفتم...
قصه‌های ارواح
قصه‌های ارواح موهای تنت سیخ خواهد شد! وقایع وهم‌آلود بدذات و صدای قدم‌هایی دلهره‌آور در لا‌به‌لای صفحات این کتاب ترسناک شب و روز تعقیب می‌کنند! داستان‌هایی از گی‌دومو پاسان، چارلز دیکنز، جان گوردون، آلیسون پرینس و...
نمایش‌نامه‌های تک‌پرده‌ای
نمایش‌نامه‌های تک‌پرده‌ای پردینز: یادت می‌آید که من چطور او را به یک الهه یونانی تشبیه می‌کردم با پیراهن سفید، شیپور طلایی، با صندل و تاج گل. هیچ‌کس جز تو نمی‌دانست که من «شهرت» را به این شکل در نظر مجسم می‌کردم و به او اعتقاد داشتم و او را موجودی واقعی می‌پنداشتم. ایمان داشتم که یک روز خواهد آمد ولی همه مرا ...
زنی که منم نامش زهراست
زنی که منم نامش زهراست مه نشسته بود میان نخل‌ها. دمدمه‌های صبح بود که تو می‌خواستی بیایی دست زنی را که من بوده‌ام بگیری. از میان آب‌های هور ببری. از دود آتش دور کنی. طافت طاق شده بود و آنقدر تیز آمدی که گوشه لباس بلند سفیدت که سرخ شده نمی‌بینی، نمی‌بینی که زخمی شدی و ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها