حاجی نگاهی به خانه ساده و کوچک خواهرش انداخت. با دلسوزی گفت خاتون خواهر جانم تو زن بزرگوار و با ایمانی هستی از آن همه مال و ثروت پدری که به تو رسید همه را به این و آن بخشیدی حالا 1 سال است که من از باقی مانده ثروت پدر به تو چیزی ندادهام فکر کردم که اگر دستت خالی باشد متوجه میشوی فقر و تنگ دستی چه قدر بد است...