رمان خارجی

همه ترس‌هایم

(Total fears)

خدایان این سرزمین را ترک کرده‌اند قهرمانان دوران باستان هرکول و پرومته رخت بربسته‌اند. همسرم هم بهتر دید این زندگی را ترک کند. درست مثل پرل دختر خاخامی از براتیسلاو که عاشق من بود و من هم عاشق او چون خیلی شبیه همسرم پپسی بود...

ترانه
9789645638793
۱۳۹۲
۲۴۴ صفحه
۱۸۳۰ مشاهده
۱ نقل قول
بهومیل هرابال
صفحه نویسنده بهومیل هرابال
۱۴ رمان Born in Brno-Židenice, Moravia, he lived briefly in Polná, but was raised in the Nymburk brewery as the manager's stepson.

Hrabal received a Law degree from Prague's Charles University, and lived in the city from the late 1940s on.

He worked as a manual laborer alongside Vladimír Boudník in the Kladno ironworks in the 1950s, an experience which inspired the "hyper-realist" texts he was writing at the time.

His best known novels were Closely Watched ...
دیگر رمان‌های بهومیل هرابال
تنهایی پر هیاهو
تنهایی پر هیاهو تنهایی پر هیاهو ماجرای عشق آدمیزاد به کتاب است. این‌که چگونه یک کتاب می‌تواند برای آدم فراتر از یک کتاب (یک جسم‌واره) باشد، و ما نیز در مقابل آن، فراتر از یک خواننده و یا مخاطبی گذرا باشیم. راوی مردی به نام هانتا که 35 سال از عمرش را در کاغذ باطله و کار با دستگاه پرس کاغذ سپری کرده ...
من خدمتکار شاه انگلیس بودم
من خدمتکار شاه انگلیس بودم کارم را در هتل پراگ طلایی که شروع کردم، رئیس هتل گوش چپ مرا پیچاند و گفت: «اینجا فقط یه خدمتکاری پس یادت باشه که نه چیزی می‌بینی و نه می‌شنوی، چی گفتم؟ تکرار کن.» گفتم: «نه چیزی می‌بینم و نه چیزی می‌شنوم» این‌بار گوش راستم را گرفت و بلندم کرد و گفت: «در عین حال باید چشم و گوشت ...
شهری که در آن زمان ایستاد
شهری که در آن زمان ایستاد وقتی پدرم نقش آن پری دریایی را که برای همیشه روی سینه‌ام نقش بسته بود، دید، لحظه‌ای خشکش زد و بعد به مدت طولانی به آن خیره شد، هیچ‌کدام از چشمانش پلک نمی‌زدند انگار در ذهنش دنبال دلایلی می‌گشت که ممکن بود آن نشان دریایی و پاک‌نشدنی را توجیه کند...
تنهایی پر هیاهو  جیبی
تنهایی پر هیاهو جیبی 35 سال است که در کاغذ باطله هستم و این قصه عاشقانه من است. 35 سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می‌کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده‌ام که دیگر به هیئت دانشنامه‌هایی درآمده‌ام که طی این سال‌ها 3 تنی از آن‌ها را خمیر کرده‌ام...
قطارهای مراقبت ویژه
قطارهای مراقبت ویژه اوایل سال 1945 است و آلمان دارد در جنگ شکست می‌خورد. داستان در دهکده‌ای می‌گذرد که راوی در ایستگاه راه‌آهن آن مشغول کار است و شاهد عینی بسیاری از وقایع. روای جوانی است که از یک سو درگیر ماجراهای عشقی است و از سوی دیگر نمی‌تواند به جنگی که هنوز ادامه دارد بی‌اعتنا بماند.
مشاهده تمام رمان های بهومیل هرابال
مجموعه‌ها