در داستان «آشپزی»، زن یک مهمانی زنانه و خیرخواهانه برگزار کرده و از شوهر خود میخواهد تا پاسی از شب بیرون از خانه بماند تا مهمانها معذب نباشند. مرد غمگین به میدان سبزه میرود و روی صندلی به خواب میرود. ناگهان گشت بازرسی از راه میرسد و او را متهم به معتاد بودن و موادفروشی میکند و به بازداشتگاه میبرد. مرد در آنجا ماجرا را تعریف میکند و آزاد میشود؛ در حالی که متهم به بیمسئولیتی و عدم کمک به همسرش در کار خیر میشود و میداند که در خانه نیز زن او را متهم به بیخیالی خواهد کرد. این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه با عناوینی چون کاجو، قبل از عقد، پیشکش، سوراخ، ارجاع الهام، قیامت، یک اسم زیبا، پرگار، اهتزاز، میوهفروش سر کوچه و... است.