رمان ایرانی

دختر نفرین‌شده

دختر جوانی، گردنبندی از کلمه‌ها به گردن آویخته بود که همه از زیبایی‌اش، خیره مانده بودند. پسر جوانی، داشت با جمله‌های آشنا، برای همه ماهی می‌گرفت تا به دختر جوان برسانندش. مادری، نوزادش را با ترانه‌ها آرام می‌کرد و همه دست به چانه زده بودند و نگاهش می‌کردند. پدری، بسته‌های کلمه را جابهجا می‌کرد تا جمله‌ای پیدا کند و همه در آن پیدا باشند. پیرمردی، دست کرده بود توی جعبه خاطرات و کلمه‌هایی را می‌گفت که برای همه جمع کرده بود. مادر بزرگ، جعبه جادویی‌اش را باز کرده و قصه‌هایی را می‌گفت که همه دوست‌شان داشتند. همه« فریبا کلهر» را می‌شناسند که برای همهمی‌نویسد؛ کودک و نوجوان و جوان و میانسال و پیر؛ زن و مرد.

آموت
9786006605210
۱۳۹۲
۱۶۰ صفحه
۲۸۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریبا کلهر
کشور 10 متری
کشور 10 متری درسته که این کشور 10 متر مساحت دارد... درسته که آدم کوچولوها توی این کشور زندگی می‌کنند... اما مشکلات کشور 10 متری خیلی بزرکتر از مساحت و یا قد و قواره مردمش است. کشوری که دو تا پادشاه مشنگ داشته باشد با سر افتاده تو دردسر. حالا اگر یکی ازپادشاهان قلابی باشد دیگر بیا و درستش کن. من که دوست ...
جزیره افسونگران
جزیره افسونگران در شبی سیاه و تیره در دهکده‌ی باران دختری به دنیا آمد که چشمانی عسلی و پوستی گندمگون داشت. پدرش او را در پوست شیر پیچید و از خداوند خواست دخترش مانند، شیر، شجاع و بی‌باک باشد. مرغ آمین که از فراز خانه می‌گذشت دعای پدر را شنید و گفت: «آمین!» مادر گفت: «خوب است که شجاعت و دلاوری با خردمندی ...
سی سا سیاوش
سی سا سیاوش دختر جوانی، گردنبندی از کلمه‌ها به گردن آویخته بود که همه از زیبایی‌اش، خیره مانده بودند. پسر جوانی، داشت با جمله‌های آشنا، برای همه ماهی می‌گرفت تا به دختر جوان برسانندش. مادری، نوزادش را با ترانه‌ها آرام می‌کرد و همه دست به چانه زده بودند و نگاهش می‌کردند. پدری، بسته‌های کلمه را جابه‌جا می‌کرد تا جمله‌ای پیدا کند و همه ...
شروع 1 زن
شروع 1 زن وقتی به میدان هفت تیر رسیدم خبری از گردهمایی و تجمع نبود. اغتشاش بود. یک دنیا زن و مرد هراسان که از دست پلیس‌ها فرار می‌کردند. ساعت حدود پنج بعداز ظهر بود. راه‌های ورود به میدان بسته بود اما می‌خواستم هر طور شده از سد پلیس‌ها بگذرم و داخل میدان شوم و آن همه مرد و زن را ببینم، فعالان ...
شوهر عزیز من
شوهر عزیز من راه افتادم و برای فراموش کردن توهینی که بار دیگر به‌ام کرده بود ترانه مرسدس سوسا خواننده مبارزه راه آزادی آرژانتین را زمزمه کردم: سپاسگذارم از زندگی که به من الفبا و واژه‌ها را داد تا بیاندیشم و بگویم «مادر، رفیق، برادر»
مشاهده تمام رمان های فریبا کلهر
مجموعه‌ها