مجموعه داستان داخلی

ساعت عشق و چند داستان دیگر

مدت‌ها بود ذهنش درگیر شده بود. شب‌ها موقع خواب روزها هنگام کار یا درس خواندن این فکر مدت‌ها بود که حواس او را به کلی پرت کرده بود و به او اجازه تمرکز روی هیچ‌چیز دیگر را نمی‌داد.

مهدیس
9786009411931
۱۳۹۲
۱۲۰ صفحه
۳۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فائزه حبابی
قدیسه ابدی
قدیسه ابدی نزدیک در خانه که رسیدم، ریموت را زدم. در به نرمی گشوده شد و ماشین را به داخل پارکینگ هدایت کردم. کمربند ایمنی را با حرص باز کردم و به عقب انداختم. طبق فرمایش آقا معین حق نداشتم قبل از رسیدن به جای مورد نظرم، کمربند ایمنی را باز کنم و امروز، به قدری عصبی بودم که با همه سر ...
به تو مدیونم
به تو مدیونم باران نم‌نم می‌بارید و الهه خدا را شکر می‌کرد که باز هم می‌تواند همه نعمت‌های دنیا را ببیند و از آن لذت ببرد. کابوسی تمام شده بود که بیش از یک سال بود او را آرام نمی گذاشت. هر رگ باران خشکی و تنهایی شیشه را تر می‌کرد. الهه از تخت پایین آمد و به آرامی پنجره را گشود. با ...
ستاره‌ام گم بود
ستاره‌ام گم بود مثل دیوونه‌ها از پله‌ها بالا می‌رفتم، صورتم عرق کرده بود و چشمام تار می‌دید. بدنم می‌لرزید و هزاران چرا، هزاران پرسش بی‌پاسخ دور سرم می‌چرخید. روزهای خوشم با آریا، روزهای تلخ جدایی، خنده‌ها و گریه‌های خودم، خنده‌ها و گریه‌های آریا، دیدن چهره افسرده و چشمای غم‌زده‌اش توی پارک جمشیدیه که انگار دنبال ستاره گم شده‌اش می‌چرخید، مثل پتک توی سرم ...
آوای مهر
آوای مهر
مشاهده تمام رمان های فائزه حبابی
مجموعه‌ها