دارن شان شاهزاده اشباح، برای انجام ماموریتی کوهستان اشباح را ترک میکند که شاید به مرگ او ختم شود. او یکی از برگزیدگانی است که باید به تعقیب ارباب شبحوارهها برود. اگر او را نابود کند، پیروز است و اگر شکست بخورد، قبیله اشباح را به کام مرگ میبرد.
۴۶ رمان
وی در سه سالگی مدرسه را آغاز کرد، او بسیار نا آرام بود به همین دلیل هیچ مهد کودکی او را قبول نمیکرد. در ۶ سالگی با خانواده خود به ایرلند مهاجرت کرد. او پس از گذراندن دوره کالج، دو سال در یک شبکه تلویزیونی به کار پرداخت و پس از آن برای همیشه فقط نوشت. ظهور دارن شان با کتاب Ayuamarca آغاز شد که در سال ۱۹۹۹ به فروش رفت. او در ژانویه ۲۰۰۰ کتابی برای کودکان با نام ...
قصههای سرزمین اشباح 10 (دریاچه ارواح)
دارن شان، شاهزاده اشباح، به دنبال دوستش هارکات از درگاهی جادویی میگذرد و به دنیایی ناشناخته و هیولایی قدم میگذارد. برای کشف هویت هارکات، آنها باید به دریاچه ارواح بروند و نیمه دیگر وجود آدم کوچولو را در آن آبهای تیره صید کنند. آیا این سفر بازگشتی دارد؟
هاگوروسان
زمانی که به هاگوروسان گفته شد که پیشکشی را برای ارواح به معبد بالای کوهستان مقدس ببرد حتی فکرش را هم نمیکرد که با یک اشتباه ساده و بچگانه زندگیش برای همیشه تغییر کرده و سرنوشت او را مجبور به پذیرش عواقبی دردناک و نامنصفانه کند...
آیا راهی برای مقابله با نفرین ارواح معبد در کوه مقدس وجود دارد...؟!
یک ...
تولد 1 قاتل (حماسه کرپسلی1)
لارتن کرپسلی هشت ساله پسرکی پر از آرزوهای دور و دراز است. زندگی راحتی ندارد، اما در پناه خانواده خوش است. مثل همه بچههای هم سن و سال خود برای امرار معاش تلاش میکند و رویای آینده و سرزمینهایی دور را در سر میپروراند. رویاهایش پر از سفر و ماجراجوییهای شگفتانگیزند. اما سرنوشت او را درگیر ماجرایی میکند که از ...
قصههای سرزمین اشباح 8 (همدستان شب)
دارن شان آزمونهای دشواری را پشت سر گذاشته و به شاهزادگی قبیله اشباح پذیرفته شده است. اما او اکنون باید با آزمونهای دیگری مواجه شود که بیشتر به کابوس میمانند. بازگشت به مدرسه، پیدا کردن جنایتکاران خونآشامی که در تاریکی شب انسانهای بیگناه را میکشند، یافتن ارباب شبحوارهها، و از همه دردناکتر، رویارویی دوباره با تلخیهای گذشته، از جمله این ...
مجتمع زیرزمینی زامبی (زامبی 2)
ماهها از حمله زامبیها به مدرسه بی گذشته که او، ناگهان توی مجتمعی نظامی و زیرزمینی به هوش میآید و هیچچیز از اتفاقات چند ماه گذشته به خاطر نمیآورد. بعد از حمله گسترده زامبیها، زندگی در انگلستان بسیار سخت شده و مسئولان نظامی پایگاه، خیلی زود بی را مجبور به مبارزه با دیگر زامبیها میکنند. اما بی راجع به زامبیها ...