با خودم گفتم باید به این سفر بروم و میدانم چیزی از این بیرحمانهتر نیست. پس بیجهت نبود که از سر شوق ریشم را با دقت تراشیدم، دندانهایم را مسواک زدم و توشه مختصری در ساک دستیام چپاندم.
مردهای که حالش خوب است
زندگی پدری عیاش اما دوستداشتنی در این کتاب روایت میشود. داستان آغازی واقعگرا دارد اما به تدریج با اساطیر و کابوسهای سرزمین جنوب در هم میآمیزد و حال و هوایی وهمآلود و جادویی پیدا میکند...
باغ استخوانهای نمور
«... من یه دوندون لق دارم. گاهی که دلم میخواد درد بکشم باهاش بازی میکنم و فشارش میدم؛ نمیدونی چه لذتی داره! دلم میخواد با زدنم همین درد رو برگردونی تو چونهم. د بزن لاکردار، خجالت نکش! میدونم که تو هم به لذت میرسی، مردای این جوری زیادن، مردایی که وقتی زناشونو زیر دست و پا میگیرن انگار دارن تانگوی ...
غریبه در بخار نمک
غریبه در بخار نمک برنده لوح تقدیر از نخستین دوره (جایزه ادبی یلدا) (1380) و بهترین مجموعه داستان در سومین دوره (جشن فرهنگ فارس) شد.
امانوئول با سیانور خودکشی میکند، وکیل حسن رئیس بالای سر او میرود. امانوئول در خاطرات دستنویس خود شخصیت واقعی حسن را افشا کرده است و وکیل حسن نمیتواند از مرده انتقام بگیرد، با حقیقت تلخ و ...
خانه تلخ
هما: (وحشتزده به همه نگاه میکند) چه کسی من رو به این سالهای عذابدهنده آورد؟
کیخسرو: اون ساعت!
فرنگیس: نالههای من!
(سرهنگ سایه به همه پشت کرده و رو به دیوار ایستاده است)
هما: (اشاره به سرهنگ سایه)
چرا او به همه ما پشت کرده؟
همایون: اون نمیخواد به گذشته برگرده.
فرنگیس: حالا هم شرمزده ست.
کیخسرو: شرمزده ست، چون کار دیگری از دستش ساخته نیست.
سرهنگ سایه به ...
بیدار نشدن در ساعت نمیدانم چند
خیلی وقته که هردومون دیگه از چیزی نمیترسیم؛ اگه اراده کنیم نمیمیریم. این رو حس کردی؟ نسل ما کوشش میکنه که یه روز از حنجرهی ناسورش رد شه؛ حتی اگه صداش مثل قل خوردن سنگریزه باشه.