رمان خارجی

پادشاه

(The king)

دونالد بارتلمی در رمان پادشاه که بازگویی افسانه آرتور است، شوالیه‌های سلحشور میزگرد را به اوج بی‌رحمی‌های جنگ جهانی دوم می‌آورد. آرتور شاه انگلستان است و وینستون چرچیل نخست‌وزیر او. دانکرک سقوط کرده است، اروپا در آستانه از هم پاشیدن است، ازرا پاوند و لرد هوهو امواج رادیویی را مسموم می‌کنند، موردرد به آلمان نازی گریخته است و شاه آرتور و شوالیه‌های ستایش‌آمیز، در کنار سایر قوای متفقین، سخت مشغول نبرد با نازی‌ها هستند. «جام مقدس» در این روایت به صورت بمب اتم ظاهر می‌شود ـ «ابرسلاحی که با آن می‌توانیم دشمن را گوش‌مالی دهیم و چوب لای چرخش بگذاریم» ـ و شوالیه‌ها باید تصمیم بگیرند که یا از شیوه دلاورانه خود پیروی کنند یا نوعی شقاوت مدرن را برگزینند. نویسنده با به کارگیری زیرکانه و خنده‌آور زمان‌پریشی نشان می‌دهد که جنگ در نمایش شقاوت و پوچی انسانی نقشی کلیدی دارد. اما آرتور در تصمیم به روی گرداندن از قدرت جام، بی‌میلی خود را به پیش رفتن در این راه اعلام می‌کند:«این شیوه جنگیدن ما نیست. جوهر حرفه ما رفتار دست است و این جام مقدس دروغین سلاح شوالیه‌ها نیست.»

مزدک بلوری
نی
9789641853954
۱۳۹۳
۱۷۶ صفحه
۶۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
دونالد بارتلمی
صفحه نویسنده دونالد بارتلمی
۱۳ رمان دونالد بارتلمی نویسندهٔ پسانوگرای آمریکایی بود. او همچنین به عنوان خبرنگار روزنامه، سردبیر مجله، مدیر موزه و استاد دانشگاه کار کرد. او یکی از بنیان‌گذاران اصلی رشتهٔ نویسندگی خلاق دانشگاه هوستون بود. دونالد بارتلمی در سال ۱۹۳۱ در فیلادلفیا به دنیا آمد. دو سال بعد خانوادهٔ او به تگزاس نقل مکان کردند، در آنجا پدر بارتلمی استاد معماری در دانشگاه هوستون شد. در همین دانشگاه بارتلمی در رشتهٔ روزنامه نگاری تحصیل کرد. او در سال ۱۹۵۳ به جنگ کره اعزام ...
دیگر رمان‌های دونالد بارتلمی
زندگی شهری
زندگی شهری کتاب حاضر نخستین مجموعه‌یی از داستان‌های دونالد بارتلمی پر اعتبارترین نویسنده‌ی پسامدرن آمریکا و چهره نام‌آور ادبیات معاصره جهان است که به فارسی ترجمه می‌شود. مهم‌ترین توضیح درباره داستان‌های او روبه رو شدن بی واسطه با هر یک از آن‌هاست: غریب و بیگانه.
زرباران
زرباران پترسون نیاز مالی داشت؛ از این‌رو تصمیم گرفت به شماره آگهی مندرج در روزنامه زنگ بزند. متن آگهی چنین بود:«اگر عقاید کاملا راسخی دارید یا تجارب شخصی‌تان ویژگی خارق‌العاده‌یی دارد، می‌توانید در تلویزیون به نمایش بگذارید و پول‌دار شوید». او شماره را گرفت و به‌اش گفتند که به آدرس لگسینتون، ساختمان گریبار، اتاق 1551 مراجعه کند. خود را به آن‌جا ...
رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت
رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت ک. توی آب است. کلاه مشکی و پهنش، شنل سیاهش و شمشیرش روی ساحل هستند. نقابش را روی چشمانش نگه داشته است. دست‌هایش روی آب ضربه می‌زنند و سطح آب در اطراف او می‌شکافد و پاره پاره می‌شود. کف‌های سفید، اعماق سبز. من طنابی می‌اندازم، کلاف طناب روی سطح آب می‌جهد. نتوانسته است آن را بگیرد. نه، انگار طناب را ...
مرد ماسه‌ای
مرد ماسه‌ای
پیشگفتاری بر هیچ
پیشگفتاری بر هیچ پرده‌ها زردرنگ نیست.حلقه پرده‌هم نیست.سبوس داخل سطل هم نیست. نه سبووس است نه حیوان درشت و سرخ گون مزرعه که از سطل سبوس می‌خورد، نه مردی که سبوس را توی سطل ریخت، نه زنش نه بانکدار که با آن چهره چروک انداخته‌اش همین روزها می‌اید و مزرعه را ضبط می‌کند.هیچ‌کدام از این‌ها هیچ نیستند.دخترماهی هم هیچ نیست، یک جور ماهی است.از ...
مشاهده تمام رمان های دونالد بارتلمی
مجموعه‌ها