مجموعه داستان داخلی

داستان من نوشته شد

وقتی راننده رستم صولت وانت‌بار، کارتن‌های سنگین پر از کتاب را از جاباری وانت جلوی کتاب‌فروشی پیاده می‌کند، نگاهم می‌افتد به نوشته روی شیشه کتاب‌فروشی و توی دلم تلخ می‌خندم: «کتاب‌خانه شخصی شما را خریداریم.»

ثالث
9789643808303
۱۳۹۳
۸۰ صفحه
۲۸۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های قباد آذرآیین
از باران تا قافله‌سالار (40 سال هم‌پای داستان) مجموعه داستان
از باران تا قافله‌سالار (40 سال هم‌پای داستان) مجموعه داستان مرد از در که وارد شد یک‌راست رفت کنار منقل نشست. یکی از بچه‌ها شادی‌کنان گفت: بابام اومد و خودش را انداخت تو بغل مرد. مرد لب‌های سیاه قاچ‌قاچش را گذاشت رو گونه‌های پسرش. زن داشت تو چراغ نفق می‌ریخت. مرد پرسید: منیجه کجا رفته؟ زن همین‌طور که داشت شیشه چراغ را با دامن پیرهنش پاک می‌کرد، گفت: رفته بخوابه پهلو ...
فوران
فوران -
عقرب‌ها را زنده بگیر
عقرب‌ها را زنده بگیر قباد آذرآیین: متولد 1337 مسجد سلیمان نخستین داستانم به نام باران در سال 1345 در نشریه بازار چاپ رشت منتشر شد و پس از آن داستان‌های بسیاری در نشریات ادبی آن دوران مثل خوشه، فردوسی، نگین، آیندگان و ... منتشر کردم. در سال 1357 نخستین کتابم به نام سیری در آن سوی پل را برای نوجوانان به چاپ رساندم. کتاب بعدی من ...
من مهتاب صبوری
من مهتاب صبوری ماجرای رمان «من... مهتاب صبوری» با نگاهی به زندگی واقعی یکی از آشنایان قلمی شده است. می‌خواستم بگویم دردهای زنان پیرامون ما در چارچوب خانه و آشپزخانه و درگیری با شوهر خلاصه نمی‌شود... می‌خواستم بگویم زن جامعه ما منفعل نیست... به قیم و سرپرست و آقابالاسر نیاز ندارد. خودش می‌تواند نان‌آور، پویا و کاری باشد. پایش بیفتد حتا همان به ...
مشاهده تمام رمان های قباد آذرآیین
مجموعه‌ها