نمایش‌نامه

اتوبوسی به نام هوس (نمایش‌نامه در 11 پرده)

(A streetcar named desire)

اتوبوسی به نام هوس مفهومی قوی و عمیق دارد. ماجرای داستان در نیواورلئان اتفاق می‌افتد. داستان مربوط به تصویر عقب‌افتاده‌ای از زیبایی زنی حساس در محیطی نامناسب است. بلانچ دوبوآ اکنون با رویاهایش، همراه با خاطرات تلخ یک عشق شکست‌خورده، مدتی است که اسیر چنگ شوهرخواهری دون‌صفت قرار گرفته است. آهنگ نمایش‌نامه به سوی آنچه ما فکر می‌کنیم، احساس می‌کنیم، و به سوی آن در حرکتیم پیش می‌رود. ویلیامز در این نمایش‌نامه تضادهای عقیدتی شخصیت‌های داستانش را که هر کدام نماینده گروه خود هستند به طور منحصر به فردی بیان کرده است.

مینو
9789649056388
۱۳۸۳
۱۶۰ صفحه
۳۶۰۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
تنسی ویلیامز
صفحه نویسنده تنسی ویلیامز
۲۳ رمان تنسی ویلیامز نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود. از آثار مشهور وی می‌توان به نمایشنامه‌هایی همچون اتوبوسی به نام هوس، گربه روی شیروانی داغ، باغ وحش شیشه‌ای، شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد.
دیگر رمان‌های تنسی ویلیامز
تراموایی به نام هوس
تراموایی به نام هوس ... در کل هیچ‌وقت دیر نیست مگر این که خودتان را غرق این موفقیت بکنید، تا خرخره درش فرو روید و در نوازش خفه‌خوان‌آورش همان چیزی را بجوید که پسر بچه همیشه رنجور و در خانه‌ای می‌جویده؛ محافظت همه‌جانبه و راحتی مطلق. به نظرم امنیت نوعی مرگ محسوب می‌شود و فقط می‌تواند خودش را وقتی کنار استخر قلب شکلی تو ...
قطار شیر دیگر اینجا توقف نمی‌کند
قطار شیر دیگر اینجا توقف نمی‌کند
هر 20 دقیقه
هر 20 دقیقه صحنه: گوشه یک آپارتمان باب روز شهری با رادیو، صندلی، مبل، و گنجه نوشیدنی‌ها با چراغ پایه‌دار. مرد و زنی تقریبا چهل ساله تازه از مهمانی آخر شب به خانه برگشته‌اند. مرد دارد نگاهی به روزنامه می‌اندازد و نوشیدنی ترکیبی‌اش را می‌نوشد. زن دارد سیگار می‌کشد. زن: می‌گن هر بیس دقیقه یکی تو امریکا خودشو می‌کشه. مرد: کی می‌گه؟ زن: ...
نزول اورفیوس
نزول اورفیوس نزول اورفیوس یک نمایشنامه است که با الهام از سرگذشت اورفیوس، پسر آپولون خدای شعر و موسیقی از همسری زمینی، نوشته شده است.
اتاق تاریک
اتاق تاریک لحظات عذاب‌آوری در سکون و بی‌حرفی گذشت. وقتی زن دوباره شروع به حرف زدن کرد، در صدایش آهنگی از وحشت بود. احتمالا داشت متوجه می‌شد که چه اتفاقی افتاده بوده، چه بلایی سر مردی آمده بود که زمانی همسرش بود. «اون رو به یاد می‌آری ـ باید به یاد بیاری ـ داستان لیلا و جیکوب رو؟»
مشاهده تمام رمان های تنسی ویلیامز
مجموعه‌ها