نمایش‌نامه

باغ‌وحش شیشه‌ای

(The glass menagerie)

این فکر به مغز اون هجوم آورد که مرد جوونی رو برای لورا دست و پا کنه. قیافه خیالی این جوون، مثل شبح یک هیولای مبهم تو آپارتمان سایه انداخت. به ندرت شبی می‌گذشت که از این موجود، از این روح، از این امید خانواده ما صحبتی به میون نیاد. اگر هم صحبتی از اون نمی‌شد، فکرش توی چهره پریشان مادرم و چشم‌های هراسان و رفتار معصومانه خواهرم پیدا بود، انگار حکمی بود که دادگاه تقدیر برای محکومیت خانواده وینگ‌فیلد صادر کرده بود.

مینو
9789647487016
۱۳۹۲
۱۱۲ صفحه
۶۹۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
تنسی ویلیامز
صفحه نویسنده تنسی ویلیامز
۲۳ رمان تنسی ویلیامز نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود. از آثار مشهور وی می‌توان به نمایشنامه‌هایی همچون اتوبوسی به نام هوس، گربه روی شیروانی داغ، باغ وحش شیشه‌ای، شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد.
دیگر رمان‌های تنسی ویلیامز
هر 20 دقیقه
هر 20 دقیقه صحنه: گوشه یک آپارتمان باب روز شهری با رادیو، صندلی، مبل، و گنجه نوشیدنی‌ها با چراغ پایه‌دار. مرد و زنی تقریبا چهل ساله تازه از مهمانی آخر شب به خانه برگشته‌اند. مرد دارد نگاهی به روزنامه می‌اندازد و نوشیدنی ترکیبی‌اش را می‌نوشد. زن دارد سیگار می‌کشد. زن: می‌گن هر بیس دقیقه یکی تو امریکا خودشو می‌کشه. مرد: کی می‌گه؟ زن: ...
نمی‌دونم فردا چی می‌شه
نمی‌دونم فردا چی می‌شه در این نمایش نامه‌ "تنسی ویلیامز" نیز عشق و روابط انسان‌ها در پیچ و خم گره‌های فروخورده، ناتوانی‌های جسمانی همچون آینه‌ی زخم‌های روح و تردیدها و تعلیق‌های دایمی در گذر زمان به تصویر کشیده شده است. شخصیت‌های این نمایش‌نامه زنی مردد و مردی با زبان الکن‌اند، و آینده‌ی عشق را هیچ یک نمی‌دانند.
ناگهان تابستان گذشته
ناگهان تابستان گذشته وقتی مادر و برادر جوان‌تر کاترین از باغ وارد می‌شوند، خواهر با خونسردی روی صندلی‌اش می نشیند. مادرش، خانم هالی، یک بانوی احمق جنوبی است که به توصیف بیشتری نیاز ندارد. برادرش، جرج، بسیار خوش‌قیافه است. زیباترین مرد خانواده، بلند قد و برازنده. با هم وارد می‌شوند.
27 واگن پر از پنبه
27 واگن پر از پنبه اوایل عصر است و غروب در آسمان به رنگ صورتی است. مدت کوتاهی پس از بالا رفتن پرده، جیک میگان که مردی چاق و شصت ساله است از کلبه خارج شده به سرعت به گوشه خانه رفته، یک بشکه پر از نفت برمی‌دارد و خارج می‌شود. سگ سیاهی او را دنبال می‌‌کند. صدای روشن شدن یک اتومبیل و دور شدنش ...
مشاهده تمام رمان های تنسی ویلیامز
مجموعه‌ها