نمایش‌نامه

در انتظار گودو (سوگ‌خندنامه در 2 پرده) نمایش‌نامه

(En attendant godot)

نمایش‌نامه فلسفی «در انتظار گودو» روایت 2 ولگرد با نام «استراگون» و «ولادیمیر» است که در گوشه‌ای از بیابان در انتظار موجودی با نام «گودو» هستند. آنها هرگز گودو را ندیده‌اند و نمی‌دانند که چرا انتظار او را می‌کشند. آن‌چه انتظارش را می‌کشند برایشان مبهم است. یگانه چیزی که آنها را آنجا نگه داشته فقط این امر ساده و خام است که او وعده داده بیاید. پس از انتظار طولانی اربابی با برده‌اش را مشاهده می‌کنند. ارباب رفتار نفرت‌آمیزی با برده دارد. همان‌طور که استراگون مطیع ولادیمیر است، برده نیز ارباب را تحمل می‌کند. ساموئل بکت ـ نمایش‌نامه نویس فرانسوی ـ با نوشتن نمایش‌نامة حاضر، استثمار انسان به دست انسان را، چه در جوامع و چه بین دو فرد، نشان می‌دهد که اغلب یکی یوغ به گردن دیگری می‌اندازد بی آن که هیچ‌یک از این عمل، بهره‌ای ببرند. مقاله‌ای تحت عنوان «تاتر ابزورد» و سال‌شمار بکت بخش پایانی کتاب را تشکیل می‌دهد.

نگاه
9789643518295
۱۳۹۲
۱۵۲ صفحه
۲۰۶۸ مشاهده
۷ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
11 نمایش‌نامه
11 نمایش‌نامه هیچ‌وقت دو مسئله نبوده، هیچ‌وقت جز یک مسئله نبوده،. مردگان و رفتگان. آنان که می‌میرند و آنان که می‌روند. از کلمه رو. کلمه برو، گم‌شو. مثل نور که حالا دارد می‌رود. کم‌کم دارد می‌رود. در اتاق. دیگر کجا؟ به آنکه آن خیره به آن‌سوتر متوجه شود. تنها حباب. نه آن یکی. آنکه معلوم نیست از کجا. از همه جا و ...
مالوی
مالوی این کتاب از سری 3 گانه ساموئل بکت (مالوی - مالون می‌میرد - نام‌ناپذیر ) به ترجمه سهیل سمی است.
آخر بازی (بازی در 1 پرده) نمایش‌نامه
آخر بازی (بازی در 1 پرده) نمایش‌نامه بکت، نام نمایش‌نامه «آخر بازی» را از بازی شطرنج گرفته است. البته نمایش‌نامه راجع به پایان بازی شطرنج نیست. اما وضع پایان بازی در شطرنج مقایسه‌ای است با پایان بازی زندگی. «پایان در آغاز است با این وجود ادامه می‌دهیم.» در «آخر بازی» هیچ اتفاقی نمی‌افتد و این «هیچ» است که اهمیت دارد. «گریه کن، گریه کن برای هیچ فقط ...
مالون می‌میرد
مالون می‌میرد عاقبت با همه حرف‌ها من به زودی خواهم مرد. شاید ماه دیگر، آن‌وقت یا ماه آوریل خواهد بود یا ماه مه. چون هنوز اول‌های سال است، من این را از هزار نشانه کوچک می‌فهمم. شاید اشتباه می‌کنم، شاید تا روز یحیای تعمیددهنده، یا حتی چهارده ژوییه، روز جشن آزادی، زنده بمانم.
متن‌هایی برای هیچ
متن‌هایی برای هیچ یا با هم قدم می‌زدیم، دست در دست، ساکت، غرق دنیاهای خود، دست در دست فراموش شده. این‌طور است که تا حالا دوام آورده‌ام. و امروز عصر هم انگار باز نتیجه می‌دهد، در آغوشم هستم، من خود را در آغوش گرفته‌ام، نه چندان با لطافت، اما وفادار، وفادار. حالا بخواب، گویی زیر آن چراغ قدیمی، به هم ریخته، خسته و ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها